روابط عمومی و برنامه ریزی (برنامه ریزی راهبردی)
سازمانها و موسسههای اداری امروز، به حدی پیچیده شدهاند که بدون اقدام به برنامهریزیهای دقیق، امکان ادامه حیات ندارند. برنامهریزی مستلزم آگاهی از فرصتها و تهدیدهای آتی و پیشبینی شیوه مواجهه با آنهاست برنامه ریزی از وظایف بسیار مهم مدیران است و با سایر وظایف آنها نیز ارتباط دارد. اگر نگرش مبتنی بر برنامهریزی به سراسر زندگی افراد تسری یابد، نوعی تعهد به عمل بر مبنای تعقل و تفکر آیندهنگر و عزم راسخ بر استمرار آن، برایشان ایجاد میشود. بعلاوه تحقق اهداف فردی و سازمانی نیز مستلزم برنامهریزی است. به طوری که حتی برای نیل به اهدافی بسیار جزئی و زودگذر نیز باید برنامهریزی شود. در واقع نیاز به برنامهریزی از این مساله ناشی میشود که همه سازمانها با فعالیت در محیطهای پویا، درصدد آنند که منابع محدود خود را برای رفع نیازهای متنوع و رو به افزایش خود صرف کنند. یکی از این محیطها روابط عمومی است. زیرا روابط عمومی در جریان تمام برنامه ریزیهای سازمانی نقش مهمی را عهده دارد چرا که هم در شناخت فرصتها و تهدیدها به برنامه ریزان کمک شایان توجهی را می نماید و هم با دسترسی به نیاز مخاطبان تلاش برنامه ریزان را به سمتی متمرکز می کند که برآورنده نیاز مخاطبان باشد و این امر خود زمینه ساز جنب منفعت برای سازمان خواهد بود. این مساله هم محقق نخواهد شد مگر با برنامه ریزی در روابط عمومی که مستلزم شناخت ازاهداف، ضرورتها، کارکردها و اقسام برنامه ریزی می باشد.۳- برنامه ریزی راهبردی:
برنامهریزی راهبردی - استراتژیک- فرایندی است سازمانی برای تعریف راهبرد سازمان وتصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی، صورت میگیرد. این فرایند افراد و منابع را نیز شامل میشود .
برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفتهاست. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامهٔ راهبردی سازمان مینامند .
برنامهریزی راهبردی برای برنامهریزی موثر به منظور تصویر کردن طرح و برنامه یک سازمان بکار میرود، اما هرگز نمیتواند مشخصا پیشبینی کند بازار در آینده دقیقاً چگونه خواهد بود و در آیندهٔ نزدیک چه اتفاقاتی رخ خواهد داد .
به هر رو، متفکران استراتژی در سازمان میباید استراتژیهای سازمان را بر اساس زنده ماندن در شرایط سخت طراحی کنند .
یک برنامه روابط عمومی می تواند اقداماتی را که در طول یک سال برای مخاطب صورت خواهد گرفت در برگیرد یا به پروژه خاصی که زمان معینی به آن اختصاص یافته است مربوط شود. این برنامه به هر صورتی که باشد تسلسلی منطقی که در جای خود هدف یا منطق گسترده ای را پشتیبانی می کند، برقرار می سازد. بنابراین برنامه روابط عمومی طراح اجرایی یک عملیات و نیز توجیه و توضیح ارزشهای این عملیات است، چه این عملیات به هدفهای کوتاه مدت روابط عمومی مربوط شود و چه به هدفهای درازمدت
.
پس باید نتیجه گرفت هر جا که سازمان به نوعی با مخاطبان بیرونی سر و کار دارد و قصد اقدام برای آنان را دارد نگاه اول برنامه ریزان باید به روابط عمومی باشد تا بتوانند اطلاعات لازمه را از روابط عمومی اخذ نمایند که ا ین مساله تاکنون درنظام اداری ایران مورد بی مهری قرار گرفته است زیرا در ساختار نظام اداری درایران، بهانه های بسیاری برای پرهیز از کار برنامه ای پیش روی مدیران اجرایی به ویژه مدیران روابط عمومی می نهد. شماری از این عوامل به قرار زیر است
:
۱- فرآیند کار برنامه ای، بیش از هرچیز برشناخت عمیق از مسایل و مشکلات سازمان تکیه دارد. مساله شناسی و مساله یابی مهم ترین رکن این فرآیند و حاصل کار مداوم، تجربه و دانش لازم است. حاشیه ناامن شغلی درحوزه مدیریت روابط عمومی و تغییر پیاپی مدیران این عرصه با روح کار برنامه ای منافات دارد .
۲- شکاف میان انتظارات افکار عمومی و مدیران ارشد سازمان ها و دستگاهها از روابط عمومی، گسل پرلرزه و بحران خیزی بنا نهاده و پیکره روابط عمومی را در فعالیت های روزمره گرفتار ساخته است. این امر فرصت برنامه ریزی و برنامه ای فکر کردن را سلب می کند .
۳- جایگاه تعریف نشده روابط عمومی ها درساختار سازمانی، باعث ناتوانی و نارسایی مدیران این حوزه در به کارگیری تمامی عواملی می شود که درحل مشکلات و مسائل سازمان موثرند. این امر مانع از جامع نگری لازم درفرآیندهای کار برنامه ای می شود .
۴- نظام اطلاع رسانی کشور به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای روابط عمومی، بستری ناهموار وغیرشفاف دارد. رسانه ها به عنوان مهم ترین محورهای این نظام، الزاماً ازمعیارهای حرفه ای معمول در جهان تبعیت نمی کنند و بخش و سهم عمده ای از فعالیت های روابط عمومی صرف درک پیچیدگی و رفتار با آنان می شود. این امر در فرآیندهای کار برنامه ای تاثیرات بسیار سویی دارد .
این نکات اگر چه حاکی از دشواری های انجام فرآیند کار برنامه ای است اما نه تنها آن را غیرممکن نمی سازد، بلکه مسوولیت بیشتر مدیران روابط عمومی را یادآوری می کند زیرا اولاً مدیر روابط عمومی به عنوان مشاور یا بازوی مشورتی سازمان می تواند نقش موثری درتصمیم سازی ها ایفا کند و این تاثیر به ویژه درحوزه مساله شناسی و ارایه راهبرد نمود می یابد .
درثانی فرآیند کار برنامه ای بیش از هرچیز بر نگرش و برنامه ریزی استوار است. این دوعنصر می توانند متناسب با ویژگی های هر برنامه و فعالیت روابط عمومی تعریف شود. درواقع کار برنامه ای نگرش سیستماتیک به موضوعات و مسایل است که به مدیر کمک می کند تا دریابد درحل مساله، ازکجا آغاز و به کجا ختم نماید و این مسیر چگونه باید طی شود اندیشیدن به چیستی و چگونگی مساله، بی تردید حل نیمی از آن است ولو آن که ظرف زمان کوتاه و ابزارهای لازم دراختیار نباشد. و بالاخره آنکه فرآیند کار برنامه ای درواقع تثبیت جایگاه مدیریتی روابط عمومی وتغییر کارکرد آن از مجری به استراتژیست است .
پس اگر روابط عمومی بخواهد دارای نقش اساسی در روند تصمیم گیریهای سازمان باشد وجایگاه خود را حفظ نماید باید متحول و پویا باشد واین مساله محقق نخواهد شد مگر با برنامه ریزی و کار برنامه ای
.
در روابط عمومی شرکت آب منطقه ای مرکزی نیز تفکر راهبردی و برنامه ریزی راهبردی را در دستور کار قرار داد و این مهم را با ظرافت و حساست خاصی اجرا می کند تا بتواند فعالیت ها و عملکردهای مورد نظر خود را به طور کامل اجرایی نماید.
نظرات