بررسی دلایل بنیادین وقوع سیل و راهکارهای مقابله با آن

بررسی دلایل بنیادین وقوع سیل و راهکارهای مقابله با آن


پایگاه تحلیلی خبری شیرازه: حمید ظهرابی مدیر کل حفاظت محیط زیست استان فارس علاوه بر سابقه طولانی مدیریت، از کارشناسان شاخص محیط زیست و چهره ای ملی در محیط زیست است.

آقای ظهرابی به نظر شما آیا سیل محصول دستکاری بشر در طبیعت است؟
قطعا بشر اثرگذار ترین گونه بر سرنوشت کره زمین است، تغییراتی که بشر در محیط زیست انجام داده در ابعاد جهانی پیامد هایی نظیر تغییر اقلیم و در ابعاد منطقه ای نظیر تخریب و تغییر کاربری اکوسیستم ها و اختلال در نظامات طبیعی حاکم بر اکوسیستم ها در وقوع سیل نقش آفرین بوده است
هم در تواتر وقوع سیل ها و هم در حجم سیلاب ها و اثرات تخریبی آن بشر نقشی عمده و بارز داشته است؛ اما واقعیت این است که سیل پدیده ای طبیعی است و میلیون ها سال در کره زمین وجود داشته و تحت تاثیر نوسانات اقلیمی از شدت های مختلفی برخوردار بوده است. پس بهترین پاسخ به سوال شما این است که خیر ؛ سیل رویدادی طبیعی در بستر اکوسیستم هاست که البته دستکاری بشر باعث تشدید آن یاافزایش خسارات های آن می شود.

تخریب محیط زیست چقدر بر ابجاد سیلاب نقش دارد؟

تخریب محیط زیست یکی از اصلی ترین دلایل افزایش سیلاب و اثرات ویرانگر آن است.
در حوضه های آبخیز چند مولفه اثرگذار در موضوع سیلاب حضور دارد، اول بخش شیب دار و عمدتا با پوشش سنگی در بالا دست آبخیز است که از عوامل اصلی ایجاد رواناب به شمار می روند.


در کنار این عامل، مجموعه مراتع و جنگل ها به عنوان سد اول مقابله با افزایش حجم رواناب ها و وقوع سیل عمل می کنند.
روشن است که تخریب مراتع و جنگل ها و بهره برداری بیشتر از ظرفیت آن ها می توانند در افزایش رواناب ها نقش آفرینی کند.
سد دوم مقابله با سیل آبرفت های متخلخل درشت دانه در دامنه کوه ها ها و ابتدای دشت ها در حوضه های آبخیز است که همانند اسفنج این رواناب ها را جذب و به سفره های آب زیر زمینی منتقل می کنند.


ساخت و ساز در این آبرفت ها ایجاد سطوح نفوذناپذیر مانند ساختمان ، خیابان ها و جاده ، سنگ فرش  و از همه مهم تر برداشت از این آبرفت ها به عنوان معادن شن و ماسه و مصالح ساختمانی کارکرد این بخش از اکوسیستم را مختل و باعث تشدید سیل می شود .
مکانیزم بعدی طبیعت آبراهه های طبیعی است که متناسب با حجم رواناب  و شدت آن و خصوصیات حوضه آبخیز در طول هزاران سال شکل گرفته است. وظیفه آبراهه ها هدایت سیلاب ها به پایین دست حوضه ها است. تغییر مسیر آبراهه ها، تخریب، تصرف و ساخت و ساز در بستر و حریم رودخانه ها همه از عوامل ایجاد خسارت توسط سیلاب ها است.
تخریب و تغییر کاربری تالاب ها نیز از عواملی است که باعث سیل گرفتگی مزارع، شهرها و روستاها می شود.


به نظر شما در سیل شیراز کدام یک از این عوامل دخیل بوده اند؟

سیل های چند دهه اخیر شیراز را اگر بررسی کنیم خواهیم دید که مجموعه ای از عوامل ذکر شده در وقوع این سیلاب ها نقش آفرینی کرده اند. اما به نظر می رسد دست کاری های طبیعت و تخریب آن در بالا دست و مهم تر از آن تخریب و تصرف مسیرهای انتقال آب و تجاوز به حریم و بستر رودخانه و مسیل ها دلایل اصلی وقوع سیل در شیراز هستند.

دست کاری و تصرف در مسیر رودخانه ی خشک، تغییر مسیر و دست کاری رودخانه چنار راهدار و حذف مسیل دروازه قرآن، نمونه های روشن و اثر گذاری از این تخریب ها هستند.

آیا سازمان حفاظت محیط زیست وظیفه ای برای مقابله با این تخریب ها نداشته است؟

به نکته مهمی اشاره فرموده اید که یکی از مهم ترین وظایف سازمان حفاظت محیط زیست، نظارت بر روند توسعه در کشور و تضمین پایداری توسعه از بعد مسایل زیست محیطی است. بر اساس قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، حفظ تعادل اکوسیستم های طبیعی وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست است. از سویی دیگر از دهه چهل، موضوع آمایش سرزمین در کشور مطرح و هنوز درباره ی آن فقط بحث می شود و هرگز مساله مهمی مانند این که چه فعالیتی در کدام پهنه از سرزمین باید انجام شود، پاسخ داده نشده است. در واقع اراده ای برای اجرای آن نبوده .


به همین دلیل است که کارخانه های تولید شن و ماسه در بالا دست حوضه، در غرب شیراز فعالیت می کنند و آبرفت های درشت دانه ای که در موردشان صحبت کردیم، به مصالح ساختمانی تبدیل می شوند، یا به همین دلیل است که شهرداری می تواند یک آب راهه را حذف کند و به جای آن خیابان درست می کند.
توجه به ملاحظات زیست محیطی عملا تا دهه هفتاد در کشور وجود نداشت و اعتقادی به مسایل زیست محیطی نبود.

بعد ها ارزیابی اثرات زیست محیطی در قانون پیش بینی شد که آن هم فقط شامل پروژه های بزرگ عمرانی؛ مثل سد سازی یا احداث بزرگ راه و آزاد راه است.
نکته جالب این است که در سال ۹۱، با تصویب مجلس شورای اسلامی موضوع استعلام از سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص ایجاد معادن، محدود به مناطق تحت حفاظت شد و در خارج از مناطق تحت حفاظت محیط زیست ، از  سازمان حفاظت محیط زیست استعلام نمی شود.


پس بی توجهی به ضوابط زیست محیطی و عدم اعتقاد و التزام به آن در دولت ها و سایر اجزای حاکمیت از جمله مجلس و تضعیف سازمان حفاظت محیط زیست، از دلایل عدم موفقیت این سازمان در انجام وظایف محوله بوده است.
علی رغم تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص لزوم رعایت ضوابط زیست محیطی و ابلاغ سیاست های کلی نظام، که واقعا پیش رو و نجات دهنده هستند، هنوز در سیاست گذاری های توسعه چه در سطح کلان و چه در سطوح منطقه ای، معمولا تک بعدی و ناپایدار، و عمدتا واکنش گرا عمل می کنیم.
توجه بیشتر به سمت معلول ها هست. لذا تصمیم گیری برای رفع یک مشکل، می تواند مبدا مشکلات جدیدی باشد.


پس به نظر شما راهکار چیست؟
به نظرم بازخوانی و اجرای دقیق سیاست های کلی نظام، ابلاغی مقام معظم رهبری، می تواند راه گشا باشد. این امر مستلزم اصلاح جدی سیاست های توسعه کشور است. باید این اصل را پذیرفت که ما انسان ها بخشی از اکوسیستم و طبیعت هستیم و بایستی فرایند توسعه را با رعایت قواعد اصلی، ظرفیت و توان سرزمین، طراحی و اجرا کنیم. بارگذاری در اکوسیستم ها بایستی با لحاظ ظرفیت و توان اکوسیستم ها انجام شود. به یک ماشین هم اگر بیشتر از ظرفیت، بار بگذاریم، از هم می پاشد.
تفاوت در این است که ماشین، موجود زنده نیست و کارکرد و خروجی های آن قابل محاسبه و مدیریت است، اما در طبیعت این گونه نیست. یک اقدام کوچک، در یک نقطه می تواند پیامد های جبران ناپذیری را در یک بعد زمانی نامشخص در مکانی دیگر به بار آورد. ماشین را می شود دوباره ساخت، توانش را تغییر داد، قطعاتش را عوض کرد، تقویت کرد، چرا که کارکرد ها و خروجی آن مشخص است ، می توان با تغییر در برون داد ها، معادله را دوباره متناسب با نیاز بازسازی کرد، اما در طبیعت این امر به خاطر پیچیدگی های نظامات طبیعی به این سادگی نیست .


مواجهه با یک پدیده، که بخشی از آن زنده است و بشر هنوز ناتوان از شناخت کامل نظامات  حاکم بر آن است و از درک حکمت های الهی به کار رفته در آن عاجز  است، نمی توان ادعا کرد که اکوسیستم ها به طور کامل قابل مهندسی و مدیریت هستند.
این نظریه که بشرمی تواند با مهندسی به طور کامل بر طبیعت، فایق آید دیگر مدت هاست در مدیریت روز جایگاهی ندارد. ممکن است بشر بتواند بخشی از کارکرد ها و نظام های حاکم بر طبیعت را مهار، یا مدیریت کند، اما سال هاست که دانشمندان به این نتیه رسیده اند که این امر به طورکامل، ممکن نیست.


مثال ساده آن همین ویروس کروناست. یک ویروس چگونه تمام تکنولوژی ها، امکانات و منابع دنیا را در طول چند روز، عاجز کرده است. مگر تا همین چند روز قبل بشر مدعی نبود که با علومی نظیر بیو تکنولوژی می تواند ارگانیسم ها را در حهت منافع خود مدیریت کند. پس کجاست آن توانمندی ها ؛ تا دانشمندان راهی برای مقابله با این ویروس پیدا کنند، چند نفر  جان خود را از دست می دهند؟


چه خسارتی به اقتصاد جهان وارد می شود؟ آیا بخشی از این خسارت ها جبران پذیر هستند؟

پس به اعتقاد بنده بشر باید در سیاست های خود در مواجهه با طبیعت تجدید نظر کند. برای ساختن همین خیابان در دروازه قرآن مهندسان محاسبه کردند بالاترین دبی ممکن در صد سال گذشته را حساب کردند و سازه ای هم بر اساس این محاسبات طراحی کردند اما بارشی بی سابقه در کمتر از ربع ساعت آن فاجعه را ایجاد کرد. الان هم دنبال سازه های بزرگترند اما فکری به حال ساخت و سازهای بالادست ندارند ، یکی پادگان می سازد یکی جاده می سازد  آن یکی بالای کوه هنل می سازد مردم هم از فرصت استفاده می کنند آبراهه ها را تصرف می کنند، کسی  برآورد نمی کند که این سطوح صاف و نفوذ نا پذیر  و این تغییراتی که در مسیر آبراه ها ایجاد شده چه حجمی از رواناب را به حوضه اضافه می کند چه تغییری در  زمان تمرکز سیلاب ایجاد می کند، نتیجه اش سیل است. باید شکر گزار باشیم که بخشی از ابن حوضه پارک ملی بمو است و سازمان محیط زیست با چنگ و دندان مانع توسعه و ساخت و ساز بیشتر در بالادست شده و الا ممکن بود ابعاد فاجعه وسیع تر هم باشد.

لینک اصل خبر در سایت سازمان حفاظت محیط زیست

    منبع خبر

    سازمان حفاظت محیط زیست

    سازمان حفاظت محیط زیست یک سازمان دولتی در شهر تهران می باشد

      نظرات