نطق پیش از دستور مجتبی بهاروند در صد و سی و سومین ...
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شورای شهر مشهد، متن کامل نطق در زیر آمده است:
باب دل را هست مفتاحی عظیم/ اوست بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف و عزیز مشهد
سلام و درود
پیشاپیش یاد و خاطره شهدای 15 خرداد که آغازگر نهضت بزرگ و شکوهمند انقلاب اسلامی بودند را گرامی میدارم. همچنین باید نام از امام امت ببرم که اسوه عدالت، تعقل و مردمداری بود و راهبر ایرانیان در به ثمررساندن هدف عالی شهدای 15خرداد. همچنین ایام شهادت امام صادق (ع) را خدمت همشهریانم تسلیت عرض میکنم.
و اما نطقی که خدمت شما عزیزان ارائه خواهم کرد. چند روز پیش یعنی 13 خرداد، روز جهانی دوچرخهسواری بود. در این روز همراه با جمعی از دوچرخهسواران و شهروندان عزیز از میدان جانباز تا عرصه میدان شهدا را رکاب زدیم تا بتوانیم اهمیت هوای پاک و گسترش حمل و نقل سبز را یادآور شویم.
در موضوع حمل و نقل پاک و دوچرخهسواری، اتفاقاً مدیریت شهری مشهد اقدامات مهمی داشته که گرچه با تنگنظریهای برخی گروهها و افراد، در رسانههای رسمی بازتاب ندارد اما وظیفه خود میدانم شرحی بر این اقدامات رو به جلو تقدیم محضر شریف مردم و همکاران کنم.
ابتدای فعالیت شورای پنجم و آن زمان که بنده ریاست کمیسیون حمل و نقل را بر عهده داشتم، بسیاری بر این عقیده بودند که گسترش خطوط دوچرخهسواری در مشهد به سرانجام نمیرسد. باعث افتخار است که طی سه سال ریاست بنده بر این کمیسیون، بیش از 100 کیلومتر مسیر دوچرخه جدید احداث شد و اکنون بیش از 180 کیلومتر مسیر دوچرخه در شهر داریم. همچنین مقرر شد که تمامی بلوارها و خیابانهای جدیدالاحداث، مسیر سبز دوچرخه را لحاظ کنند. مجموع این اقدامات سبب شد که کلانشهر مشهد رتبه نخست کشور را در زمینه توسعه خطوط دوچرخهسواری کسب کند. اکنون مایه خرسندی است که ایستگاههای فاقد کارآیی دوچرخه جمعآوری شدند و اکنون دوچرخههای بایدو که استانداردهای لازم را نیز دارند، در اختیار شهروندان قرار گرفته است.
برای حق دوچرخهسواری بانوان در شهر، هزینه های مالی و معنوی فراوانی پرداخت شد و با نهادهای بسیاری رایزنی کردیم. با وجود هزینههای بسیار این تصمیم، خرسندیم که به بانوان شهرمان احترام گذاشتیم و کرامت انسانی آنها را رعایت کردیم که این، حق آنهاست؛ مثل ما مردان. نیمی از جمعیت شهر را بانوان تشکیل میدهند و در قرآن کریم نیز بر حقوق برابر زن و مرد تأکید شده است. ما چه کسانی باشیم که بخواهیم حقوق بانوان را پایمال کنیم؟ لذا از همگان خواهشمندم احترام بانوان دوچرخهسوار را بیش از گذشته حفظ کنند.
همچنین در ابتدای ریاست بنده بر کمیسیون ترافیک، سرمایهگذاران بخش خصوصی ناوگان اتوبوسرانی و تاکسیرانان عزیز فرودگاه نسبت به بیمهریهایی که در حقشان شده بود، تجمعاتی داشتند و خرسندیم که بدون برخورد قهری و قضایی، مشکلات عزیزان را برطرف کردیم.
انتخابات انجمنهای صنفی حوزه حمل و نقل شهری را از حالت صوری، خارج و دست سودجویان را کوتاه کردیم. انتخابات را به مردم سپردیم و از اعتماد به شهروندان رضایت داریم.
نوسازی ناوگان حمل و نقل را با جدیت دنبال کردیم. طی 3 سال تصدی بنده بر ریاست کمیسیون حمل و نقل حدود 400 دستگاه اتوبوس و مینیبوس جدید خریده شد. این در حالی بود که قیمت هر دستگاه اتوبوس از 500 میلیون تومان، به سه میلیارد تومان رسیده بود. بارها در جلسات فریاد زدم که سریعتر اتوبوس خریداری کنید اما برخی عوامفریبی را بر انجام کار تخصصی ترجیح دادند. مدیریت یک شهر دشوار است و ای کاش که لجبازیها و سهمخواهیها دامن هیچ نهادی را نگیرد.
دست دلالان را از پایانههای مسافربری کوتاه کردیم و سیستم الکترونیکی صدور بلیت سفر را راهاندازی کردیم. این اقدام سبب شد تا کلانشهر مشهد، به عنوان نمونه و پایلوت کشوری از سوی سازمان راهداری معرفی شود و افتخار دیگری به ارمغان بیاورد.
خط دو قطار شهری مشهد را در زمان ریاستم بر کمیسیون به سرانجام رساندم تا با اتصال خط یک و دو، در امر رفت و آمد شهروندان تسهیل شود.
در حوزه عمرانی هم اقدامات شایستهای صورت گرفته. تقاطعهای همسطح و غیرهمسطح متعددی را برای بازکردن گرههای ترافیکی احداث کردیم. همچنین برای کاهش تصادفات در برخی معابر پرخطر، اصلاح هندسی انجام دادیم. کلانشهر مشهد در طی این مدت، به کارگاه عمرانی منظم و کارآمدی تبدیل شده بود.
و اما چند نکته دیگر.
اولاً در این دوره مدیریت شهری، انصافاً همه اعضا با جان و دل کار کردند. شب و روز ما تلاشی بود برای توسعه شهر.؛ آن هم بدون عوامفریبی. فهرست ما فهرست امید بود که پشتوانهاش رأی مردم و اعتبار اصلاحات در میان مردم بود. رسانه خاصی هم نداشتیم که در بوق و کرنا کنیم کارهایمان را. شومنبازی هم باشد کاندیداهایی که کرور کرور در 96 خرج کردند و امسال شاید چند برابر هزینه داشتهاند. واقعاً معلوم است این پولها از کجا میآید؟ مگر یک عضو شورا چقدر حقوق میگیرد؟ چه ارزشی دارد که این طور علم و کتل راه انداختهاند برای تبلیغات یک کاندیدا. ما میدانیم بعضی با رانتی که در داخل شهرداری دارند، برای ستادهایشان از روابط درون شهرداری استفاده میکنند برای بزک ستادهایشان. آن مجموعهای که برای یک کاندیدا مثلاً بیش از یک میلیارد خرج میکند، این پول را الان، محض رضای خدا میدهد؟ لابد بعد از انتخابات هم میرود خانهاش و سری به میدان شهدا نخواهد زد. این از نکته اول.
برسیم به نکته دوم. من از ابتدای دوره فعلی شورای پنجم و از همان زمان کاندیداتوری برای حمل و نقل و ترافیک این شهر برنامه داشتم. ایده داشتم. وقتی هم که وارد شدیم، کارها را جلو بردیم و امروز، حاصل پیگیریهای خود و همکارانی که در این مسیر کمک کردند را میبینیم. در این چهار سال طی چهار سال، همواره نظراتم را بدون لکنت و بدون تعارف با دیگران، مطرح کردم. تقدیر این شد که سخن حق گفتن و شفافیت در نظر و رأی، باعث شود که امروز یکی از افراد اقلیت شورا باشم. اشکالی ندارد. حداقل همه میدانند که نه هوای کسی را به خاطر نام و نان داشتم، نه پشت مدیران را بدون دلیل خالی کردم. نه با کسی بستم. نه به کسی پوئن دادم تا فردا پوئنی به من دهد. نه! اقلیت بودن همیشه بد نیست. مردم قاضی بهتری هستند. این هم از نکته دوم.
سوم اینکه در یک ماه گذشته و اعلام نتایج بررسی صلاحیت داوطلبان کاندیداتوری در انتخابات شوراها، معلوم شد که بخشی از متخصصین شریف و مدیران صاحب بینش و افراد پاکدستی که میتوانستند در شورای آینده حضور داشته باشند، نخواهند بود. باید اینجا نام ببرم از سرکار خانم گندمی که لیدر حقیقی شورا در این دوره بودند و خلأ حضور ایشان به هیچ عنوان پرشدنی نیست. کاش آستانه تحملها بالاتر بود تا مردم شهر از وجود چنین مدیر و نماینده شجاع، پاکدست و صاحب منش و نگاه بلند و جامعی مثل سرکار خانم گندمی محروم نمیشدند. واقعاً متأسفم و حیف و صد حیف.
چهارم این دوره بر خلاف ادوار قبلی که یک سره دنبال شوی حمایت از محرومین بودند، پای کار حاشیه شهر بود. برای پیشبرد طرحها در حاشیه شهر، کمیسیونی ویژه تشکیل داد. خدا را شکر با حضور و پیگیری آقای فیضی و دیگر همکاران، کارها یکی یکی جلو رفت. نه مثل شورای سوم که در شش سال کلاً شش تقاطع همسطح ساخت و به جای توسعه شهر، به فکر بهشت و جهنم مردم بود و نه مثل شورای چهارم که شمر و یزید را در بیلبوردها علم میکرد تا علیه دیپلماسی دولت مستقر، مانور تبلیغاتی بدهد. بروید به تعداد هبههای دوره قبلی شورای شهر نگاه کنید. سرتان سوت میکشد. شعاردادن آست است؛ به عمل کار برآید.
در پایان آرزو میکنم همه ما به فکر توسعه مشهد باشیم؛ بدون شعار، بدون بازیکردن با آبروی دیگران، بدون عوامفریبی.
نظرات