شهریار تبریز / آذر کریمزاده: بنابراین به تعداد شهرها، مورفولوژی وجود دارد. دورههای تاریخی متوالی تا حد زیادی بر دگرگونی شهرها تاثیر گذاشته و نقشهای رو به تحولی را به آنها اختصاص داده است که به آنها اجازه میدهد به آرزوهای معاصر هر دوره پاسخ دهند و به سمت یک مدل شهری ایدهآل گرایش پیدا کنند. به عنوان مثال هر یک از پروژههای شهری از قرون وسطی گرفته تا عصر رنسانس بر اهمیت زیبایی شناسی دقیق، دیکته شده توسط مفاهیم ریاضی که فضاها و معماریها را ساختار میدهد، تاکید میکند و به دنبال نزدیک شدن به یک ایدهآل از کمال است.
پیشرفت فنی، که با عصر صنعتی شتاب گرفت، در طول قرن بیستم، شهرهایی را که به تدریج با خودرو سازگار میشوند، به شدت متحول کرد. این فرمها در حال تکامل بودند تا راه را برای خیابانهایی که وسایل نقلیه میتوانند از مسیرها عبور کرده و پارک کنند، در پارکینگهای نزدیک مکانهای مصرف و سرگرمی، اغلب دور از مراکز شهر، ایجاد کنند. سپس شهر کاربردی ظاهر میشود : هر فضا برای استفاده خاصی طراحی شده است، خواب، کار، تفریح یا حتی مصرف که به همه امکان دسترسی به تمام کاربریهای شهرها را میدهد.
اما از ابتدای قرن بیست و یکم، شهر در شکل عملکردی خود محدودیتهای خود را ثابت کرده است. ظهور مفهوم توسعه پایدار در برنامهریزی شهری، مدل و شکل شهر کارکردی را زیر سوال میبرد که پراکندگی شهری اصل کلیدی آن است. ایده این است که بیایم و پاسخهای فضایی جدیدی ایجاد کنیم که ساخت پایدار را ممکن میسازد، به تدریج مکان وسایل نقلیه آلاینده را کاهش میدهد و فضای بیشتری برای طبیعت در فضاهای ساخته شده باقی میگذارد.
از نظر تاریخی، متفکران خاصی به دنبال ترکیب شهرنشینی و طبیعت با ایجاد اشکال شهری خاص بودهاند که معروفترین آنها باغ شهر هوارد است. این مدل شهری که در دهه ۱۹۰۰ در انگلستان توسعه یافت، به دنبال ایجاد شهری است که شکل و سازماندهی آن به ساکنانش اجازه دهد تا از فضای ساخته شده غرق در فضای سبز لذت ببرند و در عین حال تمام ویژگیهای یک شهر را ارائه دهد.
حدود بیست سال است که الگوی ایدهآل پیوند قوی بین طبیعت و شهرنشینی در شکلی جدید، یعنی منطقه زیست محیطی بیان شده است. این محلههای جدید بر اساس اصول توسعه پایدار، از نظر برنامهریزی و معماری، اشکال رایجی را به خود میگیرند. با در نظر گرفتن اهداف جدید زیست محیطی، با در نظر گرفتن کاهش تاثیر آنها و گسترش شهرها، مناطق بوم گردی رویکردها و اشکال معماری جدیدی را آغاز میکنند که ارتباط با طبیعت، فضای زندگی راحت و تراکم را ترکیب میکند. هدف جذب ساکنان در جستجوی طبیعت، در بافتهای شهری شده است تا از پراکندگی مسکونی جلوگیری شود.
بحرانهای اقلیمی، بهداشتی و اجتماعی که در سالهای اخیر جامعه ما را متحول ساخته است، ما را به بازنگری دائمی در شکل شهرهایمان وادار میکند تا آنها را با تمام چالشهای دنیای معاصر تطبیق میدهد. مفهوم تابآوری فضاهای شهری و توسعه کاربریهای جایگزین، بردارهای زندگی مشترک، قطعاً راهنمای توسعه آینده شهرها خواهد بود.
بنابراین تامل در انرژی و عملکرد حرارتی ساختمانها و بلوکها ما را مجبور میکند تا اشکال سنتی شهرها را دوباره تنظیم کنیم. اکنون از جزایر بسته و مصنوعی به دنبال تولید جزایر باز هستیم تا بتوانیم بهینه سازی نور طبیعی به ویژه در فصل زمستان و گردش هوا برای خنک شدن در تابستان را فراهم کنیم.
هستههای جزیره پوشش گیاهی دارند تا امکان مدیریت بهتر آب باران و در نتیجه جلوگیری از سیل در هنگام بارانهای شدید و همچنین برای مقابله با اثر جزیره گرمایی، علائم مدیریت حرارتی ضعیف در شهرها، فراهم شود. اصول آبا و اجدادی به تدریج با ظهور شهر مدرن که طراحان شهر معنای جدیدی به آن میدهند محو شد.
ایدهآلهای جدید تابآوری در شهرهای معاصر بیش از تغییر شکل، در مدلها و روشهای جدید انجام کارها منعکس میشوند. از این رو، آزمایشها، برنامهریزی شهری جایگزین و موقت، در تصویر خود شهر فردا را شکل میدهند که گواه این امر برگزاری چهل و هفتمین نشست FNAU، فدراسیون سازمانهای برنامهریزی شهری، با موضوع «شکل شهرها در سال ۲۰۴۰» است. تا سال ۲۰۴۰، یک چیز مسلم است، از یک چارچوب فضایی موروثی، اکنون بحث تفکر در مورد شیوههای جدیدی است که میتواند شهر را با چالشهای آینده منطبق کند و در نهایت، در دراز مدت به ایجاد اشکال شهری جدید بیانجامد.
نظرات