شهریار تبریز/آذر کریمزاده: در واقع، برقراری ارتباط دو سویه میان شهروندان و فضای طبیعی شهر و افزایش آگاهی آنها در حوزه محیط زیست شهری، قدم مهمی در ارتقاء درک و همکاری عمومی میان شهروندان و مدیریت شهری برای نیل به اهداف توسعه پایدار خواهد بود.
پس از دو هزار سال یکجانشینی و بیتحرکی و بیش از یک قرن افزایش شهرنشینی، اکثریت زنان و مردان اکنون در شهرها زندگی میکنند. سبک زندگی آنها تکامل یافته است، بطوریکه از حالت تعامل عمیق با طبیعت (کشاورزی، تغذیه و کار روزانه) به سمت فاصله گرفتن از آن حرکت کردهاند. مصنوعیسازی خاک، کاهش تولیدات کشاورزی در روستاها، کمبود تنوع زیستی و بسیاری تغییرات دیگر امروزه شهر و طبیعت را به عنوان دو مقوله ناسازگار جلوه دادهاند و همین ناسازگاری است که از دیرباز توسعه گیاهی شهرها را تحت تاثیر قرار داده و بتدریج آگاهی ساکنان را نسبت به گونههای گیاهی و حیوانی کاهش داده است.
از طبیعت شهری زینتی تا طبیعت شهری کاربردی
با این حال، طبیعت با جلوههای متنوع همیشه در شهرهای ما حضور داشته است. پارکها، باغها و میادین همیشه برای زیباسازی شهرها و استقبال از فعالیتهای ورزشی و ایجاد آرامش ساکنان شهری توسعه یافتهاند. برای مدتهای طولانی، جهت برآورد انتظارات زیبایی شناختی در شهرها، طبیعت به روشی محدود مانند درختان همتراز، انبوه گلها و چمنهای مرتب زده شده ترسیم میشد.
اما چندین سال است که این روند به تدریج حالت معکوس به خود گرفته است. حضور طبیعت در شهر به طور ذاتی با مدیریت شهری پایدار مرتبط است و مسائل زیستمحیطی که به عنوان عواملی تغییرناپذیر برای همه گویا است، در مواجهه با تغییرات اقلیمی قابل مشاهده فزاینده و بافت شهری در حالت بحران، بایستی در تکامل شهرها در نظر گرفته شوند. امروزه نقش منظرهسازی گیاهی علاوه بر جنبه زیباشناسیاش، در ارتقاء آسایش شهری غیرقابل اجتناب بیان شده است، به طوریکه هر چه بیشتر بکاریم، اثرات جزایر گرمایی کاهش مییابد. دیگر لازم نیست ضرورت طبیعت در زیستپذیرتر کردن اکوسیستم شهری اثبات شود، بلکه وجود آن با ایجاد سایه یا حمایت از تنوع زیستی نیز ارزشمند است.
اثرات مشهود بینظمیهای اقلیمی و کاهش رفاه شهری، ساکنان شهرها را وادار میکند که بیشتر به چالشهای توسعه پایدار و بدنبال آن، پوشش گیاهی مجدد محیط زندگی خود بپردازند. شهرداریها بیش از پیش در مورد تمایل خود جهت توسعه فضاهای سبز بیشتر به منظور ایجاد فضاهای تنفس واقعی در شهرشان تلاش میکنند. عناصر ارتباطی زیادی همچون جنگلهای شهری، طرحهای جاهطلبانه کاشت، پوشش گیاهی مراکز جزیره گرمایی و ... ساکنان را اغوا میکند و آنها را از نیاز به تجدید طبیعت شهری آگاه میکند. با این حال، در ورای این پروژههای بزرگ، مشارکت ساکنان زیاد به چشم نمیخورد.
برخلاف پروژههای شهری که در آن مشارکت ساکنان ارزشمند است، در بخش مربوط به سیما منظر بخصوص در انتخاب گونه ها، روش کاشت و کاربریهای مرتبط، مشارکت ساکنان به ندرت دیده میشود. زیرا چنین موضوعاتی خیلی کم مورد مناقشه قرار میگیرند. با این حال، مشارکت ساکنان در توسعه فضاهای سبز در آینده به همان اندازه جالب خواهد بود زیرا این امر نه تنها دانش آنها را افزایش داده و پیوند آنها با طبیعت را تقویت میکند، بلکه آنها را به مشارکت در نگهداری و حفظ فضای سبز نیز تشویق میکند.
اغلب اوقات، ساکنان شهرها بخاطر درگیری در زندگی روزمره معمول خود، برای درک تنوع زیستی که آنها را احاطه کرده است، وقت نمیگذارند. از اینرو، جهت آگاهی از اکوسیستم طبیعی که محیط زندگی ما بخشی از آن است، مدیریت شهری بایستی برنامهریزی مدون داشته باشد. از پیادهرویهای شهری، ارزیابی مشارکتی پوشش گیاهی و ابزارهای متحرک زیادی که میتوان برای تشویق ساکنان به مشاهده محیط طبیعی خود و کشف همه گونههای گیاهی و جانوری که آن را تشکیل میدهند، استفاده کرد.
به عنوان مثال، انجمن طبیعتگرای شهر لیون میخواهد مجموع میراث گیاهی این شهر را برجسته کند. این کار شامل افزایش آگاهی، هدایت ارزیابی مشارکتی تنوع زیستی، یا ایجاد مکانهای زندگی است. ساکنان میتوانند با آموزش مشاهده، تشخیص، و همچنین بهبود پوشش گیاهی و مشارکت در نگهداری آن در آینده، ملاحظه دقیقی داشته و راحتتر به اکوسیستمهای طبیعی موجود در شهر متصل شوند.
به علاوه، انتخاب روش های نگهداری و مدیریت فضای طبیعی اغلب برای ساکنان ناشناخته است که می تواند منجر به سوء تفاهم، حتی رنجش آنها شود. به عنوان مثال، قطع درختان اغلب منبع تنش برای ساکنانی است که دلیل آن را درک نمیکنند. با فقدان ارتباط و همچنین آگاهی از مدیریت درختان در فضاهای شهری، تقریباً غیرممکن است که درک کنیم که قطع درختان گاهی اجباری است (بیماری، پایان عمر، مقررات و غیره). از اینرو، برخی از شهرداریها برای به اشتراک گذاشتن دانش خود و اطلاعرسانی شفاف به ساکنان به پروژههای افزایش آگاهی عمومی در این حوزه روی میآورند. به عنوان مثال، شهرک لافلش فرانسه در جریان قطع ۱۰ درخت چنار در خیابانی، کمپینی را برای افزایش آگاهی در مورد چرخه زندگی درختان و نیاز به قطع آنها به دلیل بیماری منتقل شده توسط یک قارچ مهاجم سازماندهی کرد که روشی ارزان قیمت و در عین حال موفق برای کاهش تنش عمومی میان شهروندان ناراضی بود.
بنابراین، پیوندهای بین طبیعت و ساکنان نیاز به بازنگری دارد. اول از همه، جامعه ای که مسئولیت مدیریت فضاهای سبز را بر عهده دارد، باید بتواند ساکنان را در مورد انتخابهایشان آگاه کند و همچنین دانش آنها را نسبت به مسائل زیست محیطی افزایش دهد. انجمن ها نیز به طور کامل نقش خود را ایفا می کنند و به لطف دانش فنی و همچنین محلی خود، می توانند ساکنان شهر را متحد کرده و اقداماتی را ترتیب دهند که به آنها امکان می دهد خود به عنوان ذینفع در توسعه تنوع زیستی در شهر حضور داشته شوند.
از میانجیگری تا اقدام؟
اقدامات آگاهیبخشی پیرامون مسائل طبیعت در شهر در تقویت دانش ساکنان و همچنین ترغیب آنها برای تبدیل شدن به نقشآفرینان این موضوع تاثیر دارد. اقدامات محلهای در قالب پروژههای کوچک به طور فزایندهای در حال ظهور هستند، مانند ایجاد یک باغ مشترک، کاشت گیاهان در گوشه و کنار خیابان یا در پای درختان، یا کاشت در بالکن و باغ های خصوصی، که سهم بسزایی در شکوفایی تنوع زیستی در شهرها دارند.
حتی اگر تعداد این اقدامات کم باشد، به زودی میتوانند عمومیت پیدا کنند و برای این منظور، افزایش آگاهی از سنین پایین ضروری است. از کار در محیط مدرسه تا بسیج بزرگسالان در افزایش آگاهی ساکنان شهر مشارکت کرده و آنها را تشویق می کند تا خودشان مبتکر اقدامات به نفع توسعه طبیعت در شهر شوند. در زمانی که مسائل زیستمحیطی در توسعه شهری اهمیت زیادی دارد و خواهد شد، پیوند بین ساکنان و طبیعت، چه در حفاظت و چه در کاربری، باید در اولویت قرار گیرد و پایداری آنها وظیفه همه است.
________________________________
منبع:
نظرات