نگاهی به اقدامات شهرداری ریو دو ژانیروی برزیل در زمینه حاشیه نشینی

نگاهی به اقدامات شهرداری ریو دو ژانیروی برزیل در زمینه حاشیه نشینی

شهریار تبریز/ آذر کریم‌زاده: اولین فاولا، که اکنون در مرکز ریو دوژانیرو قرار دارد، در اواخر سده نوزدهم و توسط سربازانی که پس از بازگشت از جنگ، جایی برای زندگی نداشتند، ساخته شد و در طول سال‌ها، بسیاری از برده‌های آفریقایی سابق در برزیل نیز به آن‌جا نقل مکان کردند. از سال‌ها پیش از به وجود آمدن اولین فاولا، شهروندان فقیر، از شهر رانده شده و مجبور می‌شدند که در حومه‌های دوردست از شهر زندگی کنند. داده‌های سرشماری منتشر شده در دسامبر ۲۰۱۱ توسط موسسه جغرافیا و آمار برزیل  نشان داد که در سال ۲۰۱۰، حدود ۶ درصد از جمعیت برزیل در فاولا و سایر محله‌های فقیرنشین زندگی می‌کردند. فاولاها اکنون در ۳۲۳ ناحیه از ۵۵۶۵ ناحیه شهرداری در برزیل وجود دارند.

روسینها واقع در تپه‌ای در ریودوژانیرو یکی از بزرگ‌ترین محله‌های زاغه نشین برزیل است که جمعیتی بالغ بر ۷۱۶۴۸ نفر در آن ساکن هستند. اکثر خانه‌های این منطقه از مواد خام مانند سنگ سخت بر خلاف سازه‌های معمول فلز در بسیاری از زاغه‌ها در آفریقا و آسیا ساخته شده‌اند. این محله که به‌عنوان گدامحله یا به قول خود برزیلی‌ها فاولا شناخته می‌شود جزو مناطق ممنوعه شهرهای بزرگ برزیل به شمار می‌آید و این محله در رشوه دادن به پلیس و انجام معاملات زیرزمینی بین مقامات و قاچاقچیان مواد مخدر و سود در این تجارت غیر قانونی معروف است.

فاولاها به طور معمول با کاستی‌هایشان یعنی رسمیت، سازماندهی، تمیزی، امنیت، تجهیزات، خدمات و غیره شناخته می‌شوند. این خوانش دوگانگی شهر رسمی را در مقابل شهر غیررسمی قرار می دهد. در ریودوژانیرو، مدتهاست که فقر به عنوان یک رذیله و فاولاها به عنوان افرادی که "خارج از جامعه رسمی" زندگی می‌کنند دیده می‌شوند. فاولاها به سرعت در حال تبدیل شدن به یک معضل شهری هستند و به عنوان محل تجمع حاشیه نشینی، شرایط غیربهداشتی و طبقات خطرناک شناخته می‌شوند. با گسترش گروه‌های جنایتکار مسلح، گسترش قاچاق مواد مخدر و افزایش خشونت شهری در دهه ۱۹۸۰، به طور طبیعی فقر، جنایت، ناامنی محلات حاشیه نشین را تهدید می‌کنند، رسانه ها نیز تا حد زیادی به انتقال نمادهای منفی از طریق تلویزیون یا شبکه‌های اجتماعی دامن می‌زنند.

برنامه‌ریزی شهری: ریشه کنی یا تحکیم

فاولاها یک پدیده شهری هستند که با فرآیندهای تفکیک اجتماعی-‌فضایی ناشی از فقدان مکانیسم‌هایی برای توزیع مجدد ثروت و سیاست‌های مسکن که دسترسی طبقات اجتماعی فقیرتر به مسکن را تضمین می‌کند، مرتبط است. در مواجهه با رشد سریع و پراکندگی شهری، اصلاحات عمده شهری در پایان قرن نوزدهم با هدف سازمان‌دهی مجدد و آراستن آن انجام شد. تا دهه ۱۹۷۰، کمپین‌های بسیاری، به‌ویژه مسائل بهداشتی، در فاولاها انجام می‌شد که ناخوشایند، ناسالم و تهدیدکننده بوده و آرامش بقیه شهر را مخطل می‌کردند، بازگشایی دموکراتیک به تدریج پایان سیاست ریشه‌کنی و اسکان گسترده و اجرای سیاست‌های به اصطلاح شهرنشینی فاولا را نشان داد.

قانون اساسی ۱۹۸۸ تنها در صورتی جابجایی را پیش‌بینی کرده بود که شرایط فیزیکی منطقه خطری برای ساکنان ایجاد کند. با روند تحکیم سیاسی-اداری، فاولاها در حال تثبیت جایگاه خود در منظر شهری بودند. با این حال، مقامات به دنبال مهار تصرفات غیرقانونی و گسترش افقی و عمودی آنها با اقداماتی مانند ساخت دیوارها و محیط زیست بودند.

پروژه جهانی شدن فاولاها

بیان نمودن فاولاها در بحث جهانی شدن به نفع دولت محلی بود چرا که در این محلات زاغه‌نشین بسیاری از مردم در بیرون، از پیدا کردن تعداد زیادی مغازه و مارک‌های اصلی شگفت‌زده می‌شدند. این محلات همچنین پذیرای بیش از پیش خارجی ها و گردشگران است. از یک طرف توسعه گردشگری محلی (هتل ها، مهمانخانه ها، آژانس های گردشگری محلی) و از طرف دیگر توسعه "گردشگری بشردوستانه" که اقتصاد محلی را پربار می کند. داوطلبانی که توسط سازمان‌های غیردولتی میزبانی می‌شوند بطور مستقیم در فاولا زندگی می‌کنند. بنابراین فاولا نشان دهنده ظرفیت خاصی برای تولید ثروت است و همه اینها به گنجاندن این فضاها در مدارهای اقتصادی و تجاری شهر، کشور و جهان کمک می‌کند.

آرام‌سازی، یک رویکرد محلی به موضوع امنیت

در زمینه امنیت عمومی، برقراری صلح‌ در جهت احیای مجدد برخی از حقوق اساسی در فاولا مانند: حق زندگی، حق آمدن و رفتن، حق مالکیت، دسترسی به عدالت، سلامت، تجهیزات و خدمات جمعی در سال ۲۰۱۲-۲۰۱۳، را نشان داد. با این حال می‌توانیم بر پارادوکس آرام‌سازی تاکید کنیم که از یک سو به عنوان وسیله‌ای برای برقراری صلح ارائه می‌شود و از سوی دیگر توسط یک ماتریس جنگی بصری و گفتمانی احاطه شده است، چرا که در این محلات زاغه نشین استفاده از تانک، هلیکوپتر، گردان های مسلح، مراسم برافراشتن پرچم و حتی در برخی موارد درخواست نیروهای کمکی برای نیروهای ارتش، مثمرثمر بودند. به طور خلاصه، آرام سازی باید نقش «تسهیل اجرای زیرساخت ها و کارهای اجتماعی» را ایفا می‌کرد.

شهرسازی: یکپارچه کردن حاشیه های مرتبط با شهر

در سال ۱۹۹۴، شهرداری برنامه ای را جهت ترویج ادغام و تبدیل فاولا به یک شهرک از طریق بهبود برنامه ریزی شهری راه‌اندازی کرد، از جمله کارهای زیربنایی، ایجاد امکانات شهری و تنظیم زمین. این برنامه از نظر مشارکت اهالی، کیفیت کارها و قاعده‌مند شدن تصرف زمین دارای کاستی‌هایی بود. ویژگی نوآورانه این پروژه به ویژه در ارتباط بین حوزه‌های مختلف اداری (شهرداری، ایالتی و فدرال) با توجه به برنامه‌ریزی و اجرای کارها بود. برای مثال، در روسینها، پیشرفت‌های زیادی انجام شد: ساخت یک واحد کمک‌های اولیه (UPA)، یک کتابخانه، یک مجتمع ورزشی، مسکن اجتماعی و تعریض خیابان‌ها. در واقع، در این فاولاها که هنوز کانون بیماری سل بود، با فاضلاب‌های باز فراوان، زباله‌های انباشته شده در کوچه‌ها و محروبیت اغلب محلات از آب آشامیدنی مواجه بودند.

در مورد هر فاولا در شهر، این برنامه قصد داشت با ادغام مفاهیم پایداری محیطی (کاهش مصرف انرژی، بازیابی آب باران)، مسکن اکولوژیکی و همچنین بهبود شرایط دسترسی، به زاویه جدیدی از مداخلات شهری در مورد فاولاها نزدیک شود که هدف شهرسازی تمام فاولاهای ریودوژانیرو تا سال ۲۰۲۰ بوده است. شهرداری این شهر با همکاری موسسه معماران برزیل که مسابقات "روش‌شناسی شهرنشینی فاولاها" را به منظور ایجاد ظرفیت تکنیکی لازم سازماندهی می کند، این بحث را در دستور کار قرار داد.

به نظر می‌رسد شهرداری به سیاست‌های عمومی گسترده تری در مورد فاولاها متعهد است که همزمان امنیت، برنامه‌ریزی شهری، مسائل اقتصادی و اجتماعی را بیان می‌کند. در برنامه‌های قبلی شهرنشینی، توسعه پروژه‌ها و اجرای کارها گاهی اوقات با حضور خودنمایی قاچاق مواد مخدر به خطر افتاده بود. بنابراین بهبود شرایط امنیتی یک شرط ضروری برای تکمیل موفقیت آمیز پروژه ها بوده است. برنامه اجتماعی شهرداری همگام با مشارکت UN-Habitat مسئول گردآوری خدمات مختلف (عمومی و خصوصی) در فاولاها و افزایش مشارکت جامعه مدنی در شناسایی خواسته‌های محلی و تصمیم‌گیری بوده است.

از جمله سیاست‌های ثمربخش دیگر شهرداری در راستای سازماندهی مناطق حاشیه‌نشین، چشم‌انداز افزایش ارزش زمین، افراد با شرایط بهتر را به سرمایه‌گذاری در فاولا سوق داد، برخی از ساکنان در این اقتصاد بازار جدید شرکت کردند. در حالی که دیگران نمی‌توانند با افزایش هزینه های زندگی، به ویژه اجاره بها، و یا پرداخت قبوض جدید مربوط به نظم بخشیدن به فضا (برق، آب، مالیات بر دارایی) همراه شوند. این پدیده تخلیه ضمنی پس از آن شبکه اجتماعی- فضایی شهر را با حاشیه‌سازی آشکار فقر (و خشونت، که برخی از جنایتکاران با آرامش به این مناطق فرار کرده‌اند) تقویت می‌کند. این امر نشان دهنده سازماندهی مجدد جغرافیای فقر در شهر است.

شهرنشینی فقرا یا ایجاد راه برای ثروتمندان: سیاست ریشه کنی فاولا

با توجه به افزایش تنش‌های اجتماعی که نه تنها به دلیل افزایش اختلافات زمین در اطراف زمین‌های اشغال شده توسط فاولاها، بلکه به دلیل سازماندهی داخلی قوی‌تر آنها، این سیاستِ مدارا دیگر قابل اجرا نبود. مقامات دولتی باید با این مشکل روبرو می‌شدند، زیرا فاولاها در حال تبدیل شدن به "سرطانی بودند که می توانست کل سازمان سیاسی کشور را فرو بپاشد، زیرا آنها می توانستند عامل تشنهای انقلابی باشند تا حدی که از دهه ۱۹۶۰، تنش ها و همزیستی بین سطوح مختلف قدرت، بازتاب‌هایی در سیاست‌های عمومی در برابر فاولاها، که در واقع بین ریشه‌کنی و بازسازی در نوسان هستند، خواهد داشت.

با توجه به وجود حاشیه‌نشینی فراوان در شهر ریو دو ژانیرو، قانون اساسی ساختار قانونی موجود را تقویت کرد. « با ایجاد مدارس، مراکز سرپایی و مراکز تفریحی و راهنمایی حرفه ای و خانوادگی، فاولاها به طور موقت از شرایط بهداشتی برخوردار شدند. ایجاد محله های طبقه کارگر بدون مالیات به منظور ریشه کن کردن محلات زاغه‌نشین بوجود آمد. به طور خلاصه، چارچوب قانونی که سیاست ریشه‌کنی را توجیه می‌کرد، سرانجام با بهسازی این مناطق تکمیل شد.

شهرسازی فضاهای عمومی و کمک مالی و فنی به فاولاها برای اصلاح یا ساخت آنها

تنظیم تصدی ملک با خرید زمینی که فاولاها در آن قرار داشتند و فروش مجدد قطعات به ساکنان آنها با قیمتی مقرون به صرفه آغاز شد. با وجود این ساکنان به مالکیت رسمی خانه های خود دسترسی نداشتند، موقعیت قانونی آنها تقریباً به همان اندازه که قبل از کارهای توسعه‌ای متزلزل بود، باقی می ماند. طبقه‌ای که از رفاه بیشتری برخوردار بود، ارزش افزوده تولید شده توسط کارهای عمومی را به دست آورد و فقیرترین افراد مجبور شدند فاولا را نه به دلیل مداخله عمومی، بلکه به دلیل فشار بازار ترک کنند.

در نهایت، سیاست اسکان مجدد، تشویق ساخت و سازهای مدنی، تحمل فاولاها در حومه شهر و ریشه‌کن کردن محله‌هایی که در محله‌های مورد هدف سفته‌بازی املاک قرار گرفته اند، به شدت به بازار املاک و مستغلات سود رسانده و به افزایش نابرابری های اجتماعی کمک کرد.

ادغام حاشیه نشینی در شهر

شکست‌های اجتماعی و اقتصادی اسکان مجدد، تغییر جدیدی در سیاست شهری ایجاد کرد. علی‌رغم ریشه‌کنی‌ها، فاولاها با تبدیل شدن به واقعیت ساختاری بافت شهری به پناه دادن بخش بزرگی از جمعیت شهر ادامه دادند. این سیاست شهری جدید، که بر اساس سطوح قدرت متفاوت است، به طور سیستماتیک به تثبیت فاولاها به عنوان یک دسترسی مهم به مسکن کمک کرد، اما در ادغام قانونی آنها در بقیه شهرها موفق نشد. در واقع، فاولاها بطور رسمی وجود نداشتند. به عنوان مثال، نقشه دبیرخانه خدمات اجتماعی شهرداری در اوایل دهه ۱۹۸۰ هیچ اشاره ای به آنها نداشت و فقط نقاط سیاه نشان‌دهنده آنها بود.

به منظور تسهیل نظم بخشیدن به زمین، قدرت فدرال تصمیم گرفت که فاولاها را به چند آپارتمان افقی تقسیم کند. علاوه بر این، مالکیت زمین متعلق به یک مالکیت مشترک بود که گروهی از خانوارها را گرد هم می‌آورد. هر ساکن حق داشتن یک سهم از مالکیت مشترک را داشت. جمعیت فاولاها در حالی که به دور از قانونمندی دولتی زندگی می‌کردند از نظر ایدئولوژیکی بسیار تحت تاثیر قانونی قرار داشتند که همیشه آنها را رد کرده است.

پایان سیاست اسکان مجدد و ایجاد خدمات جمعی تغییرات بزرگی را در فاولاها ایجاد کرد. ساخت و سازهای ناامن به تدریج جای خود را به ساخت و سازهای پایدار داد و ساختار اجتماعی فاولاها به دلیل مهاجرت درون شهری طبقه متوسط فقیر پیچیده‌تر شد. افزایش فقر و روابط کاری نامطمئن باعث تراکم فاولاهای مرکزی و گسترش فاولاهای جدید در حومه شهر شد. در حالیکه شهرداری دیگر به موضوع قانونمندسازی فاولاها رسیدگی نکرد.

با این حال، شهرداری اخیراً احکامی صادر کرده است که ساخت و ساز در برخی از فاولاها را تنظیم می کند، اما واقعاً اجرا نمی شود.

گسترش قاچاق و ناامنی در بافت حاشیه نشینی

بدین ترتیب، به حال خود رها کردن حاشیه‌های شهری، همراه با تغییرات اجتماعی- سیاسی باعث شد تا فاولاها به مراکز عمده قاچاق مواد مخدر تبدیل شوند. بنابراین، این کشور دیگر تنها دروازه ورود مواد مخدر به اروپا و ایالات متحده نبود، بلکه به یک بازار مصرف کننده پررونق تبدیل شد. قاچاقچیان مواد مخدر با استفاده از انسجام اجتماعی و شبکه‌های همبستگی داخلی برای تثبیت خود در آنجا، فاولاها را قلمرو کردند. آنها با تبدیل شدن به نوعی قدرت موازی تبدیل به مهمترین مقیاس قدرت در داخل فاولا شدند.

در نهایت می‌توان به سیاست متناقض مقامات دولتی در مورد فاولاها به وضوح پی برد. با وجود غیرقانونی بودن اسکان حاشیه‌نشینان، مسئولان با آنها مدارا کردند. این بی‌ثباتی قانونی، پس از تغییرات در نیروهای سیاسی، سیاست بی‌رحمانه اسکان مجدد را به نفع بخش‌های مرتبط با بازار املاک و ساختمان‌های عمرانی ممکن کرد. از گشایش سیاسی دهه ۱۹۷۰، سیاست شهری به احیای فاولاها روی آورد، اما فقدان ابزار قانونی موثرتر برای ادغام قانونی این فضاها با بقیه شهر وجود داشت. در حال حاضر با توجه به همین حرکت پاندولی، اما در جهت مخالف، شهرداری همچنان سیاست مدارا کردن را حفظ کرده و در عین حال ابزار قانونی دقیق‌تری برای پاسخگویی به غیر رسمی بودن فاولاها در اختیار دارد. برخی از فاولاها بازسازی می‌شوند، اما از نظر قانونی تنظیم نشده‌اند، که همان وضعیت ناپایدار قبلی را بر جای می‌گذارد.

نتیجه

بطور خلاصه می توان چنین برداشت کرد که فاولاها یکی از نمونه های اصلی پیکربندی فضایی-اجتماعی نابرابر در ریودوژانیرو هستند. آنها در ابتدا نقاط میانی محله‌های بورژوازی، مانند حاشیه تپه‌ها و مرداب هارا اشغال کردند، سپس به سایر مناطق بافت شهری گسترش یافتند. با توجه به نزدیکی فضایی به بازار کار و هزینه نسبتاً پایین دسترسی به مسکن در فاولاها، ثابت شده است که اینها عنصر ساختاری توسعه اقتصادی شهر هستند و به کاهش هزینه‌های مسکن و حمل و نقل نیروی کار کمک می کنند. فرض اصلی این است که فاولاها فقط با خیرخواهی و مدارای مقامات دولتی می توانند زنده بمانند.

_____________________________________

منبع :

https://journals.openedition.org/jda/418#ftn15

لینک اصل خبر در سایت شهرداری تبریز

    منبع خبر

    شهرداری تبریز

    شهرداری تبریز

    شهرداری تبریز یک شهرداری در شهر تبریز می باشد

      نظرات