شهریار تبریز/آذر کریم زاده: از جمله راهکارهای معرفی شده جهت نیل به یک شهرسازی آرامشبخش می توان به ادغام طبیعت و موجودات زنده در فضای عمومی، مشارکت ساکنان در طراحی فضاها یا تسهیل پیادهروسازی و نشاط در محلهها اشاره نمود.
طی سالها، علاقه ضعیف سیاسی در رابطه با این موضوع، به عنوان مانعی بر سر راه توسعه شهرسازی رابطهای قرار داشت. در واقع، همهگیری کووید عامل محرک این ایده بود. در دسامبر ۲۰۲۲، شرکت کنندگان در مجمع بین المللی "شهرها و سلامت روان" در شهرنانت فرانسه فراخوانی را برای سرمایه گذاری هنگفت در سلامت روان و شهرسازی رابطه ای امضا کردند. سپس، این موضوع به طور گسترده ای همگانی شد و بسیاری از شهرهای سراسر جهان برنامههای اختصاصی را ترتیب دادند.
برنامههای آزمایشی همچنان ادامه یافته، بازخورد متخصصان این حوزه بیشتر شده و خدمات شهری ویژه شهرسازی رابطهای از جمله مسکن مشترک، باغهای سبزی جمعی، خیابانهای مدارس و ... بوجود آمد. برنامههای بسیار زیاد دیگری که موجب تسهیل ارتباطات شده و تعاملات اجتماعی را افزایش میدهند نیز در دستور کار قرار گرفت. از زمان موفقیت شهرسازی تاکتیکی، اجرای آن ساده بوده و دستورالعمل شهرسازی رابطهای بیشتر گسترش یافت.
در ورای نام تقریباً نامانوس شهرسازی «رابطه ای» روش دیگری از رویکرد سلامت در شهر پنهان است. ما از مزایای فضای سبز جهت مقابله با استرس یا استفاده از امکانات ورزشی برای ارتقای سلامت جسمانی آگاه هستیم. در اینجا تاکید بر روابط اجتماعی مد نظر بوده است. انزوا در واقع میتواند مشکلات روانی جدی ایجاد کند. اپیدمی کووید شواهد قابلتوجهی بر این موضوع ارائه کرده است: طبق گفته سازمان جهانی بهداشت، در طول سال اول همهگیری، موارد شناسایی شده از اختلالات اضطراب و افسردگی ۲۵ درصد افزایش یافته است. طبق نظر این سازمان، انزوای اجتماعی عامل اصلی بوده است.
شهر نامتعادل
چالشهای زیادی در رابطه با این موضوع وجود دارد. به عنوان مثال، همه ساله از هر پنج فرانسوی یک نفر به یک اختلال روانی مبتلا می شود، یعنی در مجموع ۱۳ میلیون نفر. موسسه مونتنی در مطالعه دسامبر ۲۰۲۰ خاطرنشان کرد که در میان آنها، تنها ۴۰ تا ۶۰٪ در حال حاضر حمایت میشوند و کیفیت مراقبت بسیار منحصربفرد است.
مشکل اساسی این است که تراکم بیش از حد در شهر، دسترسی به مراقبت را دشوار می سازد. اگر شهر در نگاه اول به عنوان یک چهارراه بزرگی از احتمالات و یک مکان عالی برای ملاقات در نظر گرفته شود، در واقع میتواند کاملاً مجزاکننده و فردی باشد. مطالعات مختلفی در پی برقراری ارتباط بین اضطراب، استرس، حتی افسردگی و زندگی در شهر این حقیقت را اثبات کردهاند. به عنوان مثال، در اروپا میزان مبتلایان به اسکیزوفرنی در شهرها دو برابر بیشتر از مناطق روستایی است. علاوه بر این، برخی عوامل اجتماعی، اقتصادی و معاشرتی این آسیبپذیریها را افزایش میدهند. بنابراین، افراد مسن، مهاجران یا جوانان بیشتر در معرض این نوع اختلال هستند.
جامعه فردگرا
میشل لوسو، جغرافیدان و مدیر مدرسه در شهر لیون فرانسه، این روند را ایرادی برای جامعه مصرف گرای ما میداند. "برای برخی، الگوی زندگی فردا، فرد مستقل در خانهاش خواهد بود که آنچه را که میخواهد مصرف کند، از طریق پلتفرمهایی سفارش میدهد که هر آنچه را که نیاز دارد به خانهاش آورند که نوعی فرد خودکفا تلقی شود. من این مدل را عمیقاً مشکلساز میدانم، چرا که اهمیت ارتباط افراد با دیگران را نادیده میگیرد". بنابراین چنین برداشت میشود که مجاورت فضایی مترادف با مجاورت اجتماعی نیست.
از اینرو، برای تغییر اوضاع، باید از نوعی شهرسازی حمایت کنیم که این مسائل را در نظر بگیرد. این مدلی است که بیشتر بر مکانهای ملاقات، فعالیتهای جمعی و فضاهای عابر پیاده متمرکز شده است. فراخوان امضا شده در شهر نانت آزمایشهای مزارع شهری مشترک یا سیستمهای خیابان های مدارس را بیشتر در دستور کار قرار داده است. ایده این است که با ایجاد مناطقی آرام در حوالی مدارس، به والدین اطمینان داده و استقلال کودکان را تقویت میکند. زیستگاه های مشترک نیز در نظر گرفته شده اند. بطوریکه از دهه ۱۹۷۰ در دانمارک، این مفهوم امکان ایجاد جوامع میان نسلی و یکپارچه را فراهم کرده است.
نمونه الهامبخش دیگری که با رویدادهای جاری طنین انداز میشود را میتوان در انگلستان مشاهده کرد که آنجا جهت مقابله با کمبود سوخت، شهرداریها بانکهای حرارتی ایجاد کردهاند. این مکانها پناهگاههایی هستند که افراد فقیر میتوانند به آنجا بیایند و یک غذای گرم بخورند، کتاب بخوانند، با دوستانشان ملاقات کنند و در عین حال از گرمای رادیاتور لذت ببرند.
دیوید مانژین معمار و شهرساز فرانسوی با اندیشیدن به فضای عمومی به ما القا میکند که قسمت پایین ساختمانها را بیشتر بهعنوان یک لبه و نه یک نما در نظر بگیریم که در آنجا ساختمان، کاربری ها و روش های زندگی را با پیرامون خود به اشتراک میگذارد، به عبارت دیگر، از طبقات همکف به کف شهری (مفهوم کف شهر نه تنها شامل طبقه همکف ساختمانها میشود، بلکه فضاهای باز، عمومی یا خصوصی را نیز در بر میگیرد) روی کنیم. مسئله وجه مشترک به ویژه در این مورد به خوبی مورد توجه قرار می گیرد، تا انتقال بین خصوصی و عمومی، بین فردی و جمعی انجام شود.
در همین راستا، موسسه طرح معماری ساخت و ساز شهری مانژین گزارشی در مورد تاثیرات اجتماعی و شهری شهرسازی گذرا ارائه کرد که این سند با بیانیه ای برای شهرسازی رابطهای به پایان رسید و اولین الگو جهت پیریزی پایههای یک فلسفه شهرسازی جدید تلقی شد. در میان بازتابهای مربوط به این مدل شهرسازی، توسعه اکوسیستمهای غیررسمی و بویژه، آزمایش غیربرنامهنویسی شده به عنوان راهکاری جهت تشکیل مجدد منافع عمومی بوجود آمد.
____________________
منبع:
https://www.demainlaville.com/demain-la-ville-contre-la-solitude-urbanisme-relationnel/
نظرات