شهریار تبریز/ آذر کریمزاده : ایدهها و دیدگاههای آنها الهامبخش روش ایجاد قلمروهایمان در آینده خواهد بود و این مدل خواهد توانست در ایجاد شهرهای پایدار و فراگیر فردا الهامبخش باشد.
چشماندازی ایدهآل و بنیادی از شهر
آرچیگرام به عنوان مجله معماری پیشتازی که به طور وسیعی از تخیلات فیلمهای علمی- تخیلی و کارتونها، به ویژه مجلات آمریکایی الهام گرفته شده، در اوایل دهه ۱۹۶۰ گروهی از معماران بریتانیایی سنتگریز را گرد هم آورد که دیدگاهی مشترک و آیندهنگر از شهر، برنامهریزی شهری و معماری داشتند.
با ادغام واژه های «معماری» و «تلگرام»، آرچیگرام مدینه فاضله را در واکنش به پیامدهای زیانبار عصر مصرفگرایی، تولید انبوه و محافظهکاری لندن گسترش میدهد. آنها با ترکیب کدهای فرهنگ پاپ، نوعی معماری پاپ را ایجاد میکنند که مضامین مختلف را از کاربرد مناظر گرفته تا عملکردهای شهری و روابط متقابل انسانی در هم میآمیزد.
پیوندی نو با منظره
منظره جزء مهمی از این جنبش فکری است. همانطور که الکساندر بوزا، محقق و مدرس، در مقاله خود با عنوان اندیشه جدید در برنامهریزی شهری یادآور میشود: "آرچیگرام، مولفهای بسیار آیندهنگر، تغییر موقعیت معماری و شهرسازی منظر را به شکلی که تشکیل شده است، شکل میدهد. خانهها کپسول شکل (شکل ترانزیستوری) بوده و واحدهای مسکونی سیار هستند که میتوان آنها را در جایی قرار داد که نه تنها ساکنان بلکه کاربران میتوانند هر طور که میخواهند در آن مستقر شوند. در واقع، به نظر میرسد که این ایده احساس سبکی و تسلطی ضعیف بر منظره را ایجاد میکند. آنچه تا به حال به ساختن آن عادت داشتیم از دور خارج شده است، شهر در حال تکامل است. زیستگاهها پیش ساخته شده، در یک محیط مستقر میشوند و سپس به محیطی دیگر انتقال مییابند.
پروژههای مفهومی ابداع شده توسط جامعه در حوزه معماری بدون کوچکترین تاثیر واقعی سرزمینی، در چشماندازی پیاده میشود که تقریباً مصنوعی شده است. پلاستیک به تدریج در طبیعت نفوذ میکند و خانههای حبابی و حتی تنه درختان را تشکیل میدهد و شفافیت و مدرنیسم را برای آن زمان رقم میزند و مفهومی از پایداری که کمتر یا اصلاً مورد توجه قرار نگرفته است را توسعه میدهد چرا که جامعه این واقعیت را پنهان نمیکند که دغدغه اصلی آنها احترام به طبیعت، میراث باستانی یا معماری سنتی نیست. و قطعا امروزه محدودیتهای ناشی از سیستم مصنوعیسازی خالص صفر یا برچسبهای مختلف و حفاظت از بناهای تاریخی را رد میکند.
بازگشت به کوچنشینی؟
این زیر سوال بردن وابستگی به خاک و قلمرو، با جاهطلبی برای توسعه معماری عشایر کوچنشین مرتبط است که در آن همه چیز میتواند برچیده شود و قابل جابجایی باشد. ساختمانها نیز مانند انسانها متحرک هستند. واحدهای مسکونی، دنبالهرو جابجایی جمعیت هستند و حتی گاهی برعکس. یکی از پروژههای شاخص این جنبش، شهر پیادهمحور است، مجهز به پا که آزادانه در هر کجا که ساکنانش تصمیم بگیرند، مستقر میشود. این شهر اتوپیایی متشکل از ماشینهای عظیم و خودمختار زندگی شبیه به اسکلت بیرونی حشرات، قادر به عبور از فواصل بسیار طولانی و حرکت در خشکی و آب هستند.
شهر پیادهمحور، بدون مرز و بدون محدودیت سرزمینی، معماری افراطی، فناورانه، شیوه زندگی کوچنشینی و اجتماعی را ترویج میکند. و این مسئلهی تجمع و عدم ارتباط، چشماندازی از فضاهای مشترک و نه انفرادی است که به کار آنها شکل میدهد. تعهد اجتماعی و خلاقیت آنها غیرقابل انکار است. طبق بیان الکساندر بوزا، مدینه فاضله یک جمعیت کاملاً متحرک و سازگار از رویای جامعهای که ساخته شده از جبر اجتماعی و جبر فضایی باشد، تفکیک ایجاد میکند.
جاهطلبی در مدلسازی یک شهر شبکهای، ترکیبی و کاربردی
تمام این تصورات در رابطه با پویایی، با عملیات شبکه شهرکهای رویایی آرچیگرام میسر میشود. کابلها و لولهها قابل مشاهده هستند و به طور کامل با منظره ادغام شدهاند، سازههای بادی بالاتر از اشیاء ساخته شده قرار دارند، و همه اینها با منطق بخصوص کنونی جهت ایجاد محله های ترکیبی و کاربردی ایجاد شدهاند. در شهر معروف پیادهمحور، تمام زیرساختهای لازم برای یک شهر وجود دارد از جمله منطقه تجاری، ادارات، مسکن، خدمات عمومی و خصوصی با واحدهای کمکی قابل جابجایی، مانند بیمارستانها و واحدهای بلایای طبیعی. چندین شهر متحرک میتوانند به هم متصل شوند و یک "ابرشهر سیار" را تشکیل دهند که توسط روبنای گذرگاه های جمع شونده به هم متصل شده است.
در واقع، علاوه بر گرد هم آوردن مجموعهای از ساکنان، این آرمانشهری تنوع برنامهای خاصی را متمرکز میکند. در شهر لحظهای پیتر کوک، شهر با استفاده از یک کشتی هوایی بزرگ در هوا حرکت می کند و تجهیزاتی را که حمل میکند روی زمین پخش میکند. بنابراین، مناطق به طور موقت از تاسیسات و زیرساختهای جدید بهرهمند میشوند. مجموعهای واقعی از عملکردهای شهری که هم سازماندهی این شهرهای مختلف و هم تمایل فعلی جهت توسعه محلات را مشخص میکند.
میراث ها و الهامات معاصر
اگرچه این پروژههای نوآورانه هرگز به طور ملموس به مرحله اجرا نرسیدهاند، اما ویژگیها و جاهطلبیهای آنها به طور طبیعی الهام بخش مدیران و صاحبان پروژه بوده است. از کیفیت طراحی گرافیکی گرفته تا اصالت طرحهای معماری، این شهرهای پیادهمحور، لحظهای و سرزنده به لطف میراث خود، بهویژه با تولیدات جنبش فناوری پیشرفته، امروزه به حیات خود ادامه میدهند.
مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو که توسط رنزو و جورج راجرز طراحی شده یک نمونه بارز است. همچنین نمایشگاهی در این رابطه برگزار شد که تمام پروژهها، نقشهها و مدلهای آنها را معرفی میکرد. از پرونده مطبوعاتی آن زمان چنین بر میآید که آرچیگرام مضامین مدرنیستی را تا حدی توسعه میدهد که پیوستگی معماری به خاک و ماندگاری را زیر سوال میبرد، بنابراین به چیزی فراتر از معماری دست مییابد که غیر مادی، بادی، شفاف یا نامرئی میشود که این آخرین تلاش برای تصور فعالانه وضعیت مسکن معاصر است.
به یاد داشته باشیم که علاوه بر یک هویت و DNA خاص معماری، بخش بزرگی از پروژه شهرهای فردا در نهایت مبتنی بر استفاده و تصاحب یک مکان توسط کاربران آن است. برانگیختن رویدادهای لحظهای و سرگرم کننده، ایجاد ارتباطات و شبکهها، از جمله دادههایی است که هم برای معماران و هم اشکال خیالی که طراحی میکردند، اهمیت دارند.
منبع:
https://www.demainlaville.com/archigram-repenser-lutopie-pour-imaginer-demain/
نظرات