آرامگاه شمس تبریزی و یک پیشنهاد

آرامگاه شمس تبریزی و یک پیشنهاد

http://www.bananews.ir/یکی از اعضای هیأت علمی دانشنامه‌ی جهان اسلام در مطلبی با عنوان «احیا به جای ایجاد»، دیدگاه‌هایش را درباره‌ی اقداماتی که برای طراحی مقبره‌ی شمس در شهرستان خوی انجام شده و همچنین پیشنهادهایش برای اجرای این طرح بیان کرده است.

به گزارش بنانیوز (BanaNews.ir) علیرضا مقدم در این نوشتار که آن را در اختیار خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قرار داده، گفته است: بیش از ۱۵ سال است که بحث احیای مزار شمس تبریزی در شهر خوی جدی شده است، یعنی بعد از انتشار دلایل وجود این مزار در خوی در محله‌ی «شَمیش دیبی» و برگزاری کنگره‌ای ملی در سال ۱۳۷۷٫ اگرچه به سبب ده‌ها دلیل گفته‌شده و نشده، مدتی این امر به تأخیر افتاد و حتی خود موضوع وجود مزار در هاله‌ای از ابهام قرار داده شد، اما به لطف برگزاری جشن‌های جهانی هشتصدمین سالگرد تولد مولانا و نیز تلاش‌های فعالان فرهنگی خوی از سال ۱۳۸۵ دوباره این مسأله یکی از بحث‌های اصلی در محافل و مجامع سیاسی - اجتماعی خوی و حتی استان و کشور شد.

در این بین، از حدود دو سال پیش به همت بنیاد شمس تبریزی و مولانا و ارگان‌های سیاسی - فرهنگی استان آذربایجان غربی و شهرستان خوی بحث طراحی و سپس ساخت مزاری درخور شأن، در کنار منار شمس تبریزی مطرح و با جدیت پیگیری شد. ثمره‌ی این تلاش، همان‌گونه که از طریق رسانه‌های عمومی به شکلی مناسب اطلاع‌رسانی شد، استقبال خوب و ارائه‌ی ده‌ها طرح معماری از سوی معماران و مهندسان به هیأت داوران برای بررسی و انجام داوری بود؛ اما در نتیجه‌ای که هیأت داوران در پایان اعلام کرد، هیچ‌یک از طرح‌ها نتوانست رتبه‌ی نخست و اجازه‌ی ساخت را بگیرد.

 

به‌تازگی گزارشی مفصل از طرح‌های ارائه شده در مجله‌ی معماری و ساختمان (زمستان ۱۳۹۱ شماره‌ی ۳۳، ص ۱۱۵ تا ۱۵۰) منتشر شد و بنری از آن‌ها نیز در مقبره‌ی شمس تبریزی در خوی به نمایش عمومی درآمده است.

به‌عنوان یک شهروند عادی و کسی که به قدر بضاعت اندک، آشنایی‌ای با تاریخ و فرهنگ شهر خوی و ادبیات و عرفان اسلامی دارم، وقتی این طرح‌ها را نگاه و بررسی می‌کردم نتوانستم آن ارتباط روحی و زیبایی‌شناسانه را با هیچ‌یک از آن‌ها برقرار کنم. بی‌گمان اعضای هیأت داوری نیز چنین حسی نسبت به طرح‌های ارائه‌شده داشته‌اند که هیچ طرحی را به‌عنوان رتبه‌ی نخست و نامزد ساخت برنگزیده‌اند.

او با اشاره به این‌که در طراحی مقبره‌ای در شأن شمس تبریزی آن هم در فضای شهری مانند خوی باید چند فاکتور در نظر گرفته شود، ادامه داده است: شمس نماد عرفان اسلامی است، شمس در قرن هفتم هجری زیسته است، شمس در تبریز زاده و در خوی درگذشته است (فرزند آذربایجان است)، شمس مرید و مراد مولانای بلخی رومی است، در نظر است این مکان کاربرد توریستی فرهنگی داشته باشد و در هر صورت این بنا نماد شهر خوی در آینده خواهد شد.

هیچ‌یک از طرح‌های ارائه‌شده دربرگیرنده‌ی همه‌ی این فاکتورها نیستند. حتی می‌توان گفت که بیشتر در فضا و نگاهی مدرن طراحی شده‌اند و فاقد آن سادگی و صمیمیت عرفانی - مذهبی قرن هفتم هجری قمری هستند. از آن گذشته، بویی از معماری سنتی رایج در آذربایجان دوره‌ی ایلخانی در آن‌ها به مشام نمی‌رسد (فقط در یکی از طرح‌ها تلاش شده است از نحوه‌ی آجرچینی مسجد مطلب‌خان استفاده شود).

قصد در این نوشته، نقد تخصصی طرح‌های ارائه‌شده نیست، بلکه ارائه‌ی پیشنهادی در این زمینه است. از آنجا که طراحان و معماران شرکت‌کننده در این‌گونه مسابقات آشنایی کمی با موضوع و فضای طرح دارند و معمولا نیز زمان اندکی برای کسب این آشنایی اختصاص می‌دهند، انتظار کسب نتیجه‌ی مطلوب نیز کمی خوشبینانه خواهد بود. اگرچه بنیاد میرمیران (برگزارکننده‌ی مسابقه) جزوه‌ای نسبتا مفصل در معرفی شمس و خوی آماده و در اختیار طراحان قرار داده بود، ولی غور در طرح‌های ارائه‌شده نشانگر آن است که این امر تأثیر بایسته‌ای بر حصول شناخت دقیق مورد نظر نداشته است.

برج و مناری که امروزه به‌عنوان یادگاری از گذشته‌های دور در شهر ما خودنمایی می‌کند، آن هم با آن شاخ‌ها و کله‌های قوچ وحشی، تنها نمونه‌ی باقی‌مانده (و در نتیجه بسیار ارزشمند) از منارهای شاخ‌داری است که در قرون وسطای اسلامی در پهنه‌ی وسیع ممالک اسلامی بنیاد شده بودند. به کمک منابع تاریخی می‌دانیم که تعداد این برج‌ها سه عدد بوده که به مرور زمان دوتای آن‌ها از بین رفته و فقط یکی، آن هم به شکلی خمیده خود را به روزگار ما رسانده است. در تصویری که «نصوحی مطراقچی» نقاش دربار سلطان سلیمان قانونی (قرن دهم هجری قمری) از خوی ترسیم کرده، این سه منار و مقبره‌ی شمس دیده می‌شود. تاریخ دقیق ساخت منارها را نمی‌دانیم و البته با آزمایش کربن ۱۴ روی شاخ‌های موجود می‌توان به راحتی دانست که آیا به دوره‌ی سلجوقی تعلق دارند یا مطابق آنچه در افواه عمومی رایج است ساخته‌ی شاه‌اسماعیل صفوی هستند.

با این تفاصیل به نظر می‌رسد، ساخت مقبره‌ای با محوریت احیای آنچه در گذشته در این مکان وجود داشته، بسی بهتر از ساخت بنایی مدرن یا نیمه‌مدرن خواهد بود که نه‌تنها بازدیدکنندگان نخواهند توانست با آن ارتباط خوبی برقرار کنند، بلکه بیانگر معماری و تفکر مردم خوی در صدها سال پیش نیز نخواهد بود. از این رو است که پیشنهاد می‌شود متولیان ساخت آرامگاه شمس تبریزی بنا را بر احیا بگذارند تا طراحی و ساخت بنایی تازه. طبیعتا در امر احیا، موارد کاربردی هم باید مد نظر باشند، مواردی که چه بسا در شکل اصلی بنا در روزگار کهن جایی نداشته‌اند.

این عضو هیأت علمی دانشنامه‌ی جهان اسلام در پایان، چارچوب اصلی پیشنهادهای خود را با این توضیح که جزییات آن به بحث و تبادل نظر بیشتر نیاز دارد، این‌گونه شرح داده است: ساخت دو منار تخریب‌شده (همراه با تزیینات مرکب از شاخ قوچ وحشی)، مرمت اصولی‌تر منار باقی‌مانده، طراحی مقبره‌ای زیبا روی تربت شمس و تعبیه‌ی مکان‌های کاربردی مانند سالن اجتماعات و کتابخانه و ... در اطراف بنا.

این فضا می‌تواند تعداد بی‌شماری از گردشگران را برای تماشای بنایی منحصربه‌فرد به خوی جذب کند. به این ترتیب، بازدیدکننده خود را در فضایی متفاوت از آنچه در دیگر نقاط دنیا دیده است، خواهد یافت، فضایی که بیانگر گذشته‌ی پرارج این سرزمین و عزم فرزندان امروز برای پاسداشت میراث گذشتگان خواهد بود.

    نظرات