«اراذل و اوباش» دریاچه چیتگر را تعطیل کردند!
اینجا «سعید صحنه» نیست که کلونی معتادان و موادفروشان به حال خود رها شده باشد تا به این خیال که میکشند و در نهایت خود را میکشند و ...، همه چیز به فراموشی سپرده شده باشد؛ اینجا دریاچهای بزرگ است که به تهران وصله زده شده تا در کنار مزایایی که برای آن به ارمغان خواهد آورد، قلب تفریح مردمان دود زده پایتخت باشد و چه بسا کانون گردشگری آن ولی ...
به گزارش بنانیوز (BanaNews.ir) به نقل از تابناک، چند ماهی از افتتاح بزرگترین دریاچه مصنوعی کشور به نام شهدای خلیج فارس در شمال پارک جنگلی چیتگر نمیگذرد که خبر میرسد به تشخیص برخی مسئولان، استفاده از این مجموعه عظیم با محدودیتهایی مواجه شده و از نیمهشب تا صبح ممنوع است.
برای اطلاع از این تصمیم عجیب، نه مراجعه به اخبار و رسانههای مختلف مفید فایده خواهد بود و نه آگاهی از قوانین و مقررات جاری در حوزه خدمات عمومی بلکه میبایست در این روزهای گرم تابستان، قدمرنجه کرد و حوالی نیمههای شب سری به مجموعه بزرگ و کمی دور از دسترس دریاچه زد. به این طمع که در سواحل وسیع و گرانقیمت اطراف آن، به مدد پهنه بزرگ آبی فراهم آمده، خنک شوید یا زمانی را به همراه خانواده و یا حتی میهمانانتان سپری کنید. اینجاست که درخواهید یافت حراست مجموعه حتی مانع از ورود شما به فضای سبز اطراف پارکینگهای ورودی مجموعه خواهد شد!
وقتی از نگهبانان مجموعه علت را جویا میشویم، بعد از آنکه مطمئن میشوند با خبرنگار مواجه شدهاند، خود را مامور به اجرای اوامر روسا دانسته و ریشه این تصمیم عجیب را در هجوم شبانه اراذل و اوباش به پارک توصیف میکنند و البته نه اعتقادی به کمبود نیرو برای مقابله با مزاحمان دارند و نه از نگهبانی دادن تا صبح برای ممانعت از ورود مردمانی که برای تفریح آمدهاند، دلخوش به نظر میرسند.
یکی از نگهبانان موتورسوار مجموعه که ظاهرا مسئول نگهبانان شیفت شب است، اعمال این ممنوعیت را به دستور مهندس «ب» مدیر مجموعه خوانده و این دستور را با نظر آقای «م» شهردار منطقه، هماهنگ توصیف میکند ولی نظری ندارد که اگر تامین امنیت شهروندان دشوار بوده، چرا از نیروی انتظامی بهره گرفته نشده تا نهایت امر، یک شرکت خصوصی عهدهدار اعمال ممنوعیت ورود مردم و بلا استفاده شدن مجموعه عظیم ساخته شده از محل مالیات همین مردم و البته بیتالمال شود؟!
این در حالی است که به نظر میرسد اعمال این تصمیم عجیب، عمر زیادی نداشته باشد چراکه تا چند وقت قبل و همزمان با جاری بودن ماه مبارک، حجم مردمانی که ساعتها پیش از افطار، به مجموعه مراجعه میکردند تا شاید جای مناسبی برای شبنشینی پیدا کنند، آن چنان ازدحامی به همراه میآورد که تا اذان صبح نشانههای آن محو نمیشد ولی ظاهرا با تمام شدن ماه رحمت، مدیران مجموعه تصمیم گرفتهاند تا بهرهمندی از موهبت دریاچه را در طول روز جیرهبندی کنند و البته در این راه به خوبی از «اراذل و اوباش» بهره جستهاند!
با این رویکرد، قطع به یقین باید نتیجه گرفت که اگر جایی محل تردد اراذل شد و یا حتی اگر حوادثی به دست این افراد رقم خورد، باید تیشه به ریشه صورتمساله زد نه اینکه برای مقابله با این قانونشکنان تلاش کرد و سعی کرد تا نعمت امنیت را تامین نمود!
تصور کنید تمامی مسئولان اینگونه تصور کنند که چون در فلان پارک جنگی حادثهای - چه بسا بسیار دلخراش - برای هموطنی به وقوع پیوسته، میبایست پارکهای جنگلی را سراسر تعطیل کرد. اگر محل حادثه پارک معمولی بود، برای پارکها باید چنین ممنوعیتی اعمال کرد و اگر حادثه در خیابان روی داده بود ... .
این دست تصورات هر چند اغراقشده به نظر میرسند اما قطعا شباهت غیر قابل انکاری با آنچه به تشخیص چند مسئول برای قلب مراکز تفریحی تهران رقم خورده خواهند داشت چرا که دریاچه شهدای خلیج فارس حاصل طرح مدون و دوراندیشانهای از سالیان بسیار دور برای پایتخت کشور است که به مرور زمان به پختگی و اجرا رسیده و با برنامههای مدون که برخی در دست اجرا هستند، قرار است در کنار فوایدی همچون مطبوع کردن هوا، تقویت سفرههای آب زیر زمینی، مقابله با روانآبها و سیلابها و ... تنها قسمتی از مجموعه بزرگ تفریحی تهران، شامل پارک جنگلی، مجموعههای بزرگ شهربازی، جزیرههای تفریحی، مجتمعهای تجاری و بازار خرید و خلاصه سرزمین توریستی بزرگ در مجاورت پایتخت باشد.
این یادآوری از آنرو حائز اهمیت است که گسترده بودن مجموعه و بهانه دشواری در برقراری امنیت در حاشیه دریاچه را رنگ باخته خواهد کرد چراکه اگر امروز بخواهیم به بهانه اراذل و اوباش، ممنوعیتی اعمال کرده و شهروندان را از حق خود محروم کنیم، فردای روز که کل مجموعه مورد بهرهبرداری قرار گیرد، آیا راهکاری برای حراست از آن در دست داریم؟ اصلا با وجود چنین چالشی، چه ضرورتی برای ساخت این مجموعه یا تداوم عملیات توسعه مجموعه وجود دارد؟
از این بعد ماجرا که بگذریم، اینکه چگونه مدیری ولو با همراهی مدیر مافوق، اقدام به اعمال چنین ممنوعیتی کرده است، خود پرسش بزرگتری به ذهن متبادر خواهد کرد که حتی میتواند در ابعاد حقوقی مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد چراکه سوای آنکه تلویحا تواناییهای نهادهای امنیتی مانند ناجا در تامین امنیت منطقهای کوچک - به نسبت وسعت پایتخت - با اتخاذ چنین تصمیمی زیر سوال برده شده، بلکه به لحاظ حقوق شهروندی، اعمال اینگونه محدودیتها به تشخیص یک مدیر (ولو با قید اطلاع مافوق وی)، هیچ شباهتی به رعایت قوانین نداشته و حتی این دست تصمیمات خلقالساعه، مسبوق به سابقه نیست.
اکنون کافی است به تبعات ناخوشایند اینگونه اعمال سلیقهها بیندیشیم و به عنوان نمونه به یاد بیاوریم که تصمیمات مدیران پایتخت، به سرعت و به دور از راستآزمایی و بررسی و تدقیق، در بسیاری از شهرهای کشور کپی میشود. اینجاست که بر اهمیت ماجرا افزوده شده و مقابله با اینگونه بدعتگذاریها، اولویت خواهد یافت.
نظرات