اهمیت بنایِ مدرسه به بهانه‌‌ی آغاز سال تحصیلی

اهمیت بنایِ مدرسه به بهانه‌‌ی آغاز سال تحصیلی

http://www.bananews.ir/بنانیوز- هر زمان که صحبت از مدرسه می‌شود، همه‌ی بار را بر دوش معلمان می‌گذاریم و می‌گوییم که "درس ادیب ار بود، زمزمه‌ی محبتی؛ جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را". در مقام قال می‌گوییم مدرسه، خانه دوم ماست اما در مقام حال ایستگاهی است که تابستانش را از پاییزش بیشتر دوست داریم.

اگرچه تار بدون زخمه‌های نوازنده‌ی چیره‌دست، تا ابد ساکت خواهد بود اما هیچ نوازنده‌ای‌ هم با تار شکسته نمی‌تواند بنوازد. ساختمانِ مدرسه در واقعیت ابزاری‌است که هم‌دوش معلمین از قدرت دعوت‌کنندگی برای ایجاد علاقه‌مندی در کودکان جهت پرورش بهتر برخوردار است. معماری در فضای آموزشی در کنترل محرک‌های مزاحم و در تقویت ظرفیت‌های فضایی و انتقال تجربه‌های متفاوت از فضا به دانش‌آموزان نقش غیر قابل انکاری دارد.

مدرسه چون زِهدان مادری سخاوتمند در طی ۱۲ سال سعی می‌کند که هم به کودک "آموزش" دهد و هم او را "پرورش" دهد. یعنی روح طفل گریزپای، ازین مادر تغذیه می‌شود و او را برای وارد کردن به اجتماع آماده می‌کند. همه‌ی ما متفقیم بر این گفته که "کودکان می‌بینند و یاد می‌گیرند". مدرسه‌ی استیجاری که بدون توجه به محیط و کودک، نسبت به فضا، دیکتاتور است، جز دیکتاتوری چیزی را به کودک منتقل نمی‌کند. مدرسه استیجاری را می‌توان با پدیده‌ی نوظهور "رحم‌های اجاره‌ای" مقایسه کرد که نقش مادرانگی در آن نادیده گرفته شده و فقط یک سوداست. مسئله، دیگر راحتی از شر یک کودک و فرستادن او به‌ جایی و نفس راحت کشیدن از شیطنت‌های او نیست. وقتی پای تربیت یک انسان در میان است که بعدها باید شهر و اجتماع خود را بسازد، از جانمایی مدرسه تا جزئیات ساخت مهم می‌شود.

ضوابط دسترسی و فراوانی مدارس در یک محدوده مشخص که پیشکش اما جای بسیار تعجب دارد وقتی مدرسه‌ای کنار قبرستان، بیمارستان و زندان ساخته می‌شود. البته احتمالا مسئولین قصدشان خیر بوده و می‌خواهند دانش‌آموزان را با واقعیت‌های جامعه هرچه زودتر آشنا ‌کنند. قلوبشان در ساعاتی که مردم، عزادار عزیز از دست رفته‌ خود هستند و زیر گوش مدرسه ضجه می‌زنند، تلطیف شده؛ در کنار بیمارستان و در مقابل اورژانس و دیدن مجروحین و مصدومین سوانح، به فکر فرو می‌روند که باید خوب درس بخوانند تا پزشک شوند و به داد خلق الله برسند و در مجاورت زندان هم عبرت می‌گیرند که نزدیک کارهای خلاف نشوند. خدا خیرشان بدهد که این‌همه به فکر آینده دانش‌آموزان هستند وگرنه در بزرگترین شهرستانِ استانِ گیلان، تالش، احتمالا زمین هنوز قحط نشده است. محیط آموزشی باید در مکانی آرام و به دور از تنش‌های محیطی باشد که خللی در کار معلمین ایجاد نکند.

جامعه‌ای که انتظار پرورش کودکانی مهربان نسبت به خود را دارد، باید در پی ساخت "بنای محبت" باشد. ساختمانی عبوس و بی قواره، آن‌قدر خودخواه که بدون توجه به محیط و کاربر، حرف بی‌ربط خودش را جیغ می زند، جز پرخاش و ملال چیزی را به ذهن کودکانِ امروز و آینده‌سازان فردا نمی‌ریزد. مناقصه‌ای که فقط فکرش کاهش هزینه ساخت باشد، نتیجه‌اش ساخته‌شدنِ چیز بی‌هویتی است که باید سی-چهل سال تحملش کنیم تا زمانی‌که به سبب کیفیت پایینش غیرقابل استفاده ‌شود. اگرچه عمر بنا کوتاه است اما اثراتی که می‌گذارد بلند مدت است؛ یعنی اگر مدرسه‌ای ۴۰سال استفاده بشود و آخرین فردی که از آن خارج می شود ۷۰سال زندگی کند، دست کم یک قرن بر جامعه تاثیر گذاشته است. مدرسه ای که نسبت به پذیرش افراد کم‌توان معذور است، چگونه کودک شما را برای جامعه‌ای آماده می‌کند که همه در آن باهم هستیم، چه کم توان، چه سالم. والدین آن‌قدرها که نگران "آموزش" فرزندان هستند، نگران "پرورش" آن‌ها نیستند. به امید پزشک و مهندس شدن فرزندانشان، با صرف هزینه‌های گزاف، آن‌ها را به مدارس غیرانتفاعی می‌سپارند؛ ساختمان‌هایی که حتی گاهی حیاطی مناسب برای بازی دانش‌آموزان در اختیار ندارند. اگرچه عده‌ای ازین دانش‌آموزان وارد دانشگاه می‌شوند، اما والدین فراموش کرده‌اند که فرزندشان ممکن است که تحت "آموزش" خوب، یک معمار شود اما بخاطر توجه کم به "پرورش"، لزوما انسان خوبی برای جامعه نمی‌شود.

مدرسه ای که نسبت به محیط زیست بی‌تفاوت است، چگونه می تواند حافظ محیط زیست تربیت کند؟ معلم هنر، هرچقدر که در سر کلاس از معماری و هنر سرزمینش حرف بزند، چه سودی دارد وقتی ساختمانی که در آن درس می‌دهد، هیچ چیز از میراث چندین ساله را در ذهن دانش‌آموز تداعی نکند؟ با ورود به مدرسه گویی پا به سرزمین ناآشنایی گذاشته‌ای که نشانه‌های آشنایی از معماری سرزمین تو ندارد. حالا هفته ای چند بار بگوییم که "هنر نزد ایرانیان است و بس". اگر "علم بهتر از ثروت است"، که هست؛ اگر "نیت صد ساله داریم"، که داریم؛ باید ساختمانِ مدرسه را عضوی از مدرسه بدانیم و برای ساختنش اهمیت قائل بشویم. ساختمان‌ها موجودات سرد و بی روح نیستند، آن‌ها اگر دست نوازنده‌ای چیره دست قرار بگیرند، همچون سمفونی‌های بی‌نظیری خواهند بود که چشم هر بیننده را خواهند نواخت و به پرورش صحیح کودکان کمک خواهند کرد.

 

سهیل آصفی

    نظرات