یادداشتی به مناسبت بیست‌وهفتمین سالروز زمین‌لرزه ٣١ خرداد ۶٩ منجیل

یادداشتی به مناسبت بیست‌وهفتمین سالروز زمین‌لرزه ٣١ خرداد ۶٩ منجیل

بنانیوز- به بیست‌وهفتمین سالروز زمین‌لرزه ٣١ خرداد ۶٩ منجیل رسیدیم. زلزله ٣١ خرداد ۶٩ در فاصله حدود دو سال بعد از سال‌های دفاع مقدس رخ داد؛ بنابراین از نظر مدیریت بحران از ستادهای پشتیبانی و بازسازی جنگ هشت‌ساله در این زلزله به عنوان پشتیبانی از عملیات جست‌وجو و امداد و درنهایت بازسازی در مناطق زلزله‌زده استفاده شد. خسارت‌های زیاد و گستردگی محدوده خرابی‌ها از ویژگی‌های زلزله ١٣۶٩ منجیل است. در این مورد باید اشاره کرد که: اول آنکه این زلزله با بزرگای ٧,٣ از بزرگ‌ترین زمین‌لرزه‌های قابل‌انتظار در منطقه البرز و تالش بود (رخداد زمین‌لرزه نزدیک به سناریوی بدترین حالت بود)؛ بنابراین در ارزیابی خسارت‌ها باید اندازه بزرگا و محل رخداد را در نظر داشته باشیم. ضمنا این زلزله در نزدیکی پهنه شهری منجیل، رودبار و لوشان رخ داد و عملا سه شهر ما را تا حد زیادی ویران کرد، همچنین زلزله منجیل در نزدیکی محور و مخزن سد سفیدرود رخ داد که هنگام زلزله مخزن این سد لبالب و پر از آب بود و بنابراین گسیخته‌شدن سد و رهاشدن آن می‌توانست به فاجعه بزرگ‌تری بینجامد که خوشبختانه به دلیل کیفیت بالای طراحی از سوی مرحوم دکتر «اشتوکی» از سوئیس و ساخت سد سفیدرود در سال‌های ١٣٣۵ تا ١٣۴١ (سال بهره‌برداری)، با وجود خسارت‌دیدن هنگام زلزله، اتفاق بدتری روی نداد. ساختار ستادهای حوادث غیرمترقبه (زیر نظر وزارت کشور) هنوز وجود نداشت و این ساختارها و ستادها عملا بعد از زلزله منجیل و با درس‌آموزی از این زلزله در کشور به وجود آمد. جدی‌گرفتن و مطرح‌شدن آیین‌نامه استاندارد زلزله ایران (آیین‌نامه ٢٨٠٠) عملا بعد از زلزله ١٣۶٩ منجیل رخ داد. آیین‌نامه ٢٨٠٠ قبل از زلزله ١٣۶٩ منجیل وجود داشت، ولی بعد از زلزله منجیل، نیاز به جدی‌گرفتن آن به صورت وسیع در جامعه حس شد. البته باید اشاره کرد که چنین اتفاقی درباره زلزله ١٣٨٢ بم درباره مسئله مقاوم‌سازی و بهسازی لرزه‌ای بافت‌های فرسوده و زیرساخت‌های مهم کشور رخ داد. برنامه بهسازی و مقام‌سازی بیمارستان‌ها و مدارس و شبکه‌های آب و فاضلاب شهرها مشخصا بعد از زلزله ١٣٨٢ بم با جدیت بیشتری پیگیری شد. هنوز هیچ ارزیابی علمی‌ای انجام نشده است تا مشخص شود منطقه منجیل چقدر برای رویدادی مشابه زلزله ١٣۶٩ منجیل آمادگی دارد و به احتمال فراوان کسی نمی‌تواند در‌این‌باره اظهارنظری علمی، واقع‌بینانه و دقیق داشته باشد، ولی مردم منجیل و پهنه زلزله‌زده در زلزله ١٣۶٩ با اثرپذیری روانی از این رخداد، در سال‌های بعد از رخداد زلزله سال ۶٩ تلاش کرده‌اند در ساخت‌وساز رویکردی محافظه‌کارانه‌تر داشته باشند، ولی همین رویکرد محافظه‌کارانه به نظر می‌رسد در دهه اخیر به کناری گذاشته شده و عملا روند توسعه بدون برنامه برای ارزیابی ریسک، پیگیری شده است. نمونه این رویکرد بدون توجه به خطر زمین‌لرزه، ساخت مجتمع‌های مسکن مهر در محدوده‌ای با ریسک بالا در شهر رودبار است، همچنین احداث آپارتمان‌ها در حاشیه رودبار در محدوده‌ای بسیار ناپایدار و با خطرهای گوناگون زمین‌شناختی (زمین‌لغزش، تشدید بر اثر رخداد هر زمین‌لرزه بعدی به دلیل اثر توپوگرافی و...) مثال مهمی از فراموشی زمین‌لرزه ١٣۶٩ در همان پهنه زلزله‌زده سال ١٣۶٩ است. اکنون از نظر مدیریت سوانح، نسل جدیدی از متخصصان با دانش روز و آشنایی با زبان انگلیسی در کشور و در خارج از کشور پرورش یافته‌اند که در بهترین حالت جذب مراکز علمی و آکادمیک ایران می‌شوند و کماکان در نهادهای اجرائی در زمینه مدیرت سانحه در بیشتر موارد به روی این نسل جدید و جوان متخصص بسته است. این در حالی است که جمعیت ایران از حدود ۵۵ میلیون نفر در سال ۶٩ به ٨٠ میلیون نفر در سال ٩۵ رسیده است. افزایش جمعیت در این ٢٧ سال به نحوی صورت گرفته که بیشتر جمعیت جدید در شهرها مستقر شده‌اند و ضمنا در این ٢٧ سال حدود ٢٧ میلیون نفر مهاجرت درون‌سرزمینی هم در داخل ایران رخ داده که حدود ٧٠ درصد (حدود ١٩ میلیون نفر) از روستاها به شهرها مهاجرت کرده‌اند. این وضعیت نمایانگر معرضیت بالاتر مردم ایران-نسبت به سال ۶٩- در مقابل خطر زمین‌لرزه در شهرهایی است که حدود ٨٠ درصد آنها در محدوده خطر نسبی بسیار بالا قرار گرفته‌اند. اگر به همین آمار دقت کنیم، می‌توان دریافت که ریسک زلزله در ایران (با فرض ثابت‌ماندن خطر زمین‌لرزه) از دیدگاه افزایش معرضیت بیشتر شده است. البته می‌توان درباره آسیب‌پذیری محیط زندگی در ایران (اعم از ساختمان‌ها، زیرساخت‌ها و شریان‌های حیاتی) ارزیابی کرد تا سنجشی واقع‌بینانه درباره میزان تاب‌آوری حاصل شود. توجه کنیم که در این مدت پدیده‌هایی مانند حاشینه‌نشینی و البته توسعه انبوه‌سازی ناپایدار و غیرتاب‌آور مانند مسکن مهر، عملا به افزایش آسیب‌پذیری هم منجر شده است. خلاصه آنکه برای موضوعی جدی و پیچیده مانند مدیریت سوانح با بهره‌گیری از درس‌های زمین‌لرزه ۶٩ منجیل باید کادرهای توانمند از نظر علمی و تخصصی به بدنه و مدیریت اجرائی دولتی کشور به تدریج وارد شوند و راه‌حل‌های جدید و نوآورانه و کلان بر اساس کارهای جدی و علمی (نه صرفا مشاهده و گذراندن روزگار و بهره‌گیری از منابع به صورت باری به هر جهت و به‌کارگیری تجربیات، صرفا بر اساس مشاهده و نه «علم») از سوی این کادرهای متخصص پرورش‌یافته در سطوح بالای علمی، ارائه شود. با بدنه و مدیریت ضعیف در مدیریت بحران سوانح طبیعی در رخدادی مشابه زلزله ٣١ خرداد ۶٩ منجیل حتما آسیب‌های وارده به کشور از نظر تلفات و خسارات مالی بسیار بیشتر از سال ۶٩ خواهد بود. برای رویدادی با بزرگای بیش از ٧ مشابه زمین‌لرزه ١٣۶٩ منجیل در هر نقطه از ایران باید آماده شویم.     روزنامه شرق

نظرات