سخنان بيپرده رئيس سازمان محيطزيست درباره روند تجاوز به طبيعت و تخريب محيطزيست
سخنان بيپرده رئيس سازمان محيطزيست درباره روند تجاوز به طبيعت و تخريب محيطزيست
_
شما شخصيتي شناختهشده و صاحبنظر در حوزه كشاورزي و محيطزيست هستيد. در درجه اول نگاه شما به آب، خاك و هوا چيست؟
!
تعريف اين موارد مشخص است؛ ولي آنچه اهميت دارد ارتباط بين آب، خاك و هوا است. ما حوزهاي به نام كره زمين داريم كه در بخشي از آن، موجودات زنده و در بخشي ديگر موجودات غيرزنده قرار دارند و هر دو به هم مربوطاند. يعني ارتباط و نياز موجودات زندهاي كه در كره زمين وجود دارد به موجودات غيرزنده بهمراتب بيشتر از نوع معكوس اين رابطه است و ميتوان گفت كه موجودات غيرزنده هيچ احتياجي به موجودات زنده ندارند. تركيب اين ارتباط اكولوژي را ميسازد كه در كنار آن با مسئلهاي به نام محيطزيست روبرو ميشويم. بايد دانست كه بدون آب، خاك و هوا موجود زنده و زيست روي كره زمين وجود نخواهد داشت. اين فرايند ميتواند انسان، حيوان، گياه، ميكروب، باكتري و... را شامل شود.
براي بقاي زيست بايد آبوخاك و هوا حفظ شود. فلسفه محيطزيست براي حفظ آب، خاك و هوا در اصل به همين دليل در دنيا به وجود آمده است. منابع موردنياز براي زيستن موجودات زنده بايد حفظ شود تا زيستن در كره زمين تداوم يابد.
افزايش جمعيت و افزايش توليد ناخالص جهان كه امروز حدود متوسط 9 هزار دلار سرانه در دنيا است، عامل تهديد محيطزيست است. سرانه توليد ناخالص داخلي در كشور ما حدود 6 هزار دلار است كه از متوسط جهاني حدود 33 درصد پايينتر است. فشار افزايش جمعيت و فشار مصرف به دليل توليد ناخالص روزانه بيشتر در دنيا، آب، خاك، هوا، پوشش گياهي و... را تهديد ميكند. براي حفظ زيست در كره زمين و ايران بايد تلاش كنيم. برخي گمان ميكنند اين منابع لايزال هستند. البته 100 سال پيش همينطور بود و يا زماني كه كره زمين 3 ميليارد نفر جمعيت داشت و پيشرفت تكنولوژي و ميزان مصرف بالا نبود، نيازي به حفظ محيطزيست احساس نميشد. در دنياي كهن، توان زيستمحيطي بيش از توان مصرف و توان تخريب بود. شايد آن زمان نيازي به حفاظت از محيطزيست نبود، ولي امروز تكنولوژي و پيشرفت و افزايش مصرف باعث شده تا تاب تحمل كره زمين در مقابل مصرف شكننده شود؛ در حقيقت براي زنده ماندن بشر روي كره خاكي، به حفظ محيطزيست نياز است. اولين قرباني تخريب محيطزيست انسان است. امروز نزديك به 8 ميليارد انسان روي كره زمين زندگي ميكنند و انرژي مصرفي روزانه در جهان معادل بالاي 300 ميليون بشكه انرژي (جمع: نفت، گاز، ذغال سنگ، هيزم و...) است. ما امروز با اثرات سو اين وضعيت روبرو شدهايم. تغيير اقليمي هواي كلانشهرها و... از عواقب اين مسئله است
.
_
چرا در كشورهاي پيشرفته محيطزيست اولويت اول است؟
چون آنها در گذشته براي پيشرفت، محيطزيست خود را تخريب كردهاند؛ اما امروز به اين نتيجه رسيدهاند كه تاب تحمل روند تخريب محيطزيست ديگر وجود ندارد. زماني كه من وزير كشاورزي بودم و هرسال در اجلاس فائو شركت ميكردم، جنگ درباره حفظ محيطزيست بين كشورهاي پيشرفته و كشورهاي درحالتوسعه وجود داشت. كشورهاي پيشرفته مدعي بودند نبايد به جنگلهاي جهان دست زد و آنها را تخريب كرد. آن زمان ماهاتير محمد نخستوزير مالزي بود و در سال 72 يا 73 سخنراني جالبي دراينباره داشت. وي گفت: بسيار خب، شما جنگلهاي خود را تخريب كرديد. -منظور او آمريكا بود، چون سرزمين آمريكا عمدتاً جنگل بوده كه به زمينهاي كشاورزي تبديلشده است- با تخريب جنگلها منابع به دست شما آمد و توسعه پيدا كرديد؛ حال كه كشورهايي مثل ما، برزيل، اندونزي و ديگران از ما ميخواهند جنگلها را حفظ كنيم، تا جنگلهاي ما كربندياكسيدي را كه شما توليد ميكنيد تسويه كنند. اگر ميخواهيد ما اين كار را بكنيم، بايد به ما ماليات منفي بدهيد يعني به ازاي نگهداري هر هكتار جنگل در برزيل و اندونزي و مالزي و... سالي فلان مقدار به ما پول بدهيد تا ما جنگلهاي خود را تخريب نكنيم .
امروز كشورهاي صنعتي به چند دليل به دنبال حفظ محيطزيست هستند يكي اينكه خود آنها اولين تخريبكننده محيطزيست بوده و هستند. دوم اينكه سطح علمي آنها بالاتر از ما است و دانشمندان آنها سياستمداران خود را توجيه ميكنند و ميگويند اگر كره زمين بميرد، كشورهاي پيشرفته زودتر خواهند مرد و درنهايت همه انسانها نيز خواهند مرد. درك علمي آنها پيشرفتهتر از ما است و آينده را هم روشنتر از ما ميبينند و به همين دليل اولويت اول آنها محيطزيست است، البته بجز ترامپ. از طرفي از بعد توسعه اقتصادي و پيشرفتهاي صنعتي كه از زمان انقلاب صنعتي شروعشده، به حد نهايت خود نزديك شدهاند و حالا مي خواهند براي بقاي خودشان، محيط زيست حفظ شود .
_
وقتي محيطزيست تخريب ميشود همهچيز تخريب خواهد شد؟
!
درست است؛ همهچيز تخريب ميشود و مسائل سياسي و اجتماعي به وجود ميآيد. جنگ سوريه به علت خشكسالي با تحريك خارجيها و اعتراضات ساده مردمي شروع شد و سوريه را كه كشوري زيبا و سبز بود، به ويرانه تبديل كرد. وقتي اين اتفاق رخ دهد و اوضاع به هم بريزد، آمريكا و اروپا و آسيا نميشناسد. كلينتون در يكي از سخنرانيهاي سالانه خود گفت امروز تهديد آمريكا مردم آمريكا نيستند بلكه گرسنهاي است كه شب در بنگلادش سر گرسنه بر زمين ميگذارد. توسعه نامتوازني كه در كره زمين اتفاق افتاده، مشكلات خشكسالي، بيآبي، فقر و... را به وجود ميآورد و مهاجرت را گسترش ميدهد .
_
رابطه محيطزيست و نقش آن با توسعه پايدار و زيست چيست؟
!
محيطزيست يكي از ستونهاي توسعه پايدار است. يكي از اصول اصلي توسعه پايدار حفظ محيطزيست است. توسعه پايدار در تقسيمبندي اكثر دانشمندان چهارفصل دارد. حفظ محيطزيست و توسعه فعاليتها و توسعههايي كه اقتصادي باشند و كلان نظام اقتصادي را به هم نريزد. اگر محيطزيست تخريب شود توسعه نشدني و مفهومي ندارد، زيرا محيطزيست براي انسانها است. اگر واقعاً بهدرستي به مفاهيم توسعه پايدار عمل كنيم، هيچ مشكلي نه در توسعه و نه در محيطزيست پيش نميآيد. بايد قواعد رعايت شود. رودررو قرار دادن توسعه و محيطزيست مثل اين است كه در اوايل انقلاب ميگفتيم صنعت بهتر است يا كشاورزي؟ كسي كه چنين سؤالي را مطرح ميكرد و اين حرف را ميزد، چيزي از اقتصاد و مفهوم اصلي اقتصاد را نميدانست؛ زيرا هر دو (صنعت و كشاورزي) در حدي كه امكانپذير باشد موردنياز است. محيطزيست بايد حفظ، توسعه نيز بايد رخ دهد، شغل بايد ايجاد و بيكاري بايد ريشهكن شود و افزايش معقول درآمدها نيز بايد وجود داشته باشد. تحقق همه اينها به معناي توسعه پايدار است. نبايد اين دو را در مقابل هم قرار داد. متأسفانه در كشورهاي كمتر توسعهيافته محيطزيست بيشتر تخريب ميشود؛ چون آگاهي و دانش كمتري در بين مردم وجود دارد و فشار مردم براي استفاده از منابع طبيعي بيشتر است. ايران نياز به توسعه پايدار دارد .
آخرين فاكتور توسعه پايدار، حفظ حقوق نسل هاي بعدي از منابع تجديد پذير و تجديد ناپذير است و ما حق نداريم حقوق آنها را ناديده بگيريم، چون امروز به اين منابع نياز داريم
.
_
امروز در دنيا براي حفظ محيطزيست و توسعه پايدار به سمت انرژيهاي تجديد پذير رفتهاند؛ بهعنوان نمونه تمام تاكسيها و اتوبوسهاي شهر لسآنجلس و شيكاگو برقي شدهاند. آيا سازمان محيطزيست براي ايران چنين برنامهاي در دستور كار خود دارد يا نه؟
!
متأسفانه ايران بعد از روسيه بيشترين هدر دهنده انرژي در جهان است؛ زيرا شدت انرژي در روسيه 0.34 است و شدت انرژي در ايران 0.21 است. شدت انرژي يعني براي توليد يك واحد، چه ميزان انرژي صرف ميكنيم. يعني به ازاي يك واحد توليد چقدر انرژي مصرف ميكنيم و هرچه به صفر نزديكتر باشد بهتر و هرچه به يك نزديكتر باشد بدتر است. دانشگاه صنعتي شريف يك پژوهشگاه انرژي دارد؛ اين مركز اواخر سال گذشته برآورد و تحقيقي در مورد شدت انرژي در ايران و برخي كشورهاي جهان انجام داد. نتيجه اين بود كه براي توليد يك ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي در آلمان معادل 100 هزار تن نفت انرژي مصرف ميشود و براي همان ميزان توليد در ايران، معادل 850 هزار تن نفت صرف ميشود. اين نشان ميدهد تكنولوژيهاي ما عقبمانده است و مصرف انرژي در ايران نيز زياد است. شدت انرژي در صنعت و سرمايش و گرمايش و... جمع ميشود. اين شاخص در عربستان 0.14 است؛ اين در حالي است كه عربستان از ما گرمتر است و براي سرمايش به انرژي زياد نياز دارد و توليد ناخالص داخلي اين كشور نيز از ما بيشتر است. طبق تحقيق دانشگاه صنعتي شريف، ايران در دنيا ازنظر هدر دهي انرژي مقام دوم را دارد. مقام معظم رهبري بارها به كاهش شدت انرژي اشارهكردهاند ولي متأسفانه اتفاقي نيفتاده زيرا ما هنوز سر جاي خود هستيم. ايران ارزانترين نفت را در جهان دارد؛ درحاليكه قيمت نفت در كشورهاي همسايه ما همگي از نفت ما گرانتر است. در تركيه كه سرانه توليد ناخالص سرانه داخلي آن 7 هزار دلار است، قيمت هر ليتر بنزين 1.5 دلار است. در افغانستان كه سرانه توليد ناخالص داخلي اين كشور يكپنجم ما است قيمت بنزين 6 برابر قيمت بنزين در ايران است. اين سيكل معيوب باعث ميشود صرفهجويي انرژي در ايران رخ ندهد. از طرفي، صنايع عقبمانده كشور كه به دليل تحريمها و عدم نوسازي صنايع و خروج سرمايه صاحبان صنايع به بخشهاي ديگر و عدم هزينه سرمايه در مسير نوسازي صنايع، به دليل استهلاك، هدر رفت انرژي صنايع ما پايينتر از كشوري چون هند است .
_
آيا سازمان محيطزيست در اين زمينه برنامهاي دارد؟
سازمان محيطزيست پايشگر است و سياستگذار نيست. اين موضوع به سياستهاي كلان كشور برميگردد. وقتي ميگوييم حمايت از توليد داخل، نميگوييم به چه قيمتي اين كار را انجام ميدهيم. چون انرژي اينجا قيمت ندارد و جزء فاكتور ردههاي آخر توليد محسوب ميشود. به همين دليل جايگاه خود را پيدا نكرده است و بنابراين اصلاح ساختار صورت نميگيرد
.
_
آيا نميتوان اين سيكل معيوب را عوض كرد؟ تركيه 80 ميليون نفر جمعيت دارد و مصرف روزانه بنزين در تركيه 8 ميليون ليتر است؛ اما در ايران به دليل ارزان بودن بنزين، روزانه 94 ميليون ليتر مصرف ميشود. اين خسارت بزرگي براي كشور نيست؟
اين موضوع جزء سياستهاي كلان است و نه وزير نفت و نه من نميتوانيم وضعيت را تغيير بدهيم. ما پيشنهاد ميدهيم، ولي تصويب نميشود. صداي ما براي تخريب محيطزيست و ارزان بودن قيمت انرژي بلند است؛ حتي صداي رهبر انقلاب نيز بلندتر از همه است، زيرا من بارها با گوش خود تأكيد ايشان بر مسئله شدت انرژي را شنيدهام، ولي وقتي سياستهايي ضدونقيض وجود داشته باشد، اين اتفاق ميافتد. از طرفي ميگوييم شدت انرژي بايد پايين بيايد و از طرف ديگر گفته ميشود توليد ملي به هر قيمتي بايد حفظ و بالا برود. آن هر قيمتي تناقض دارد و در بخش انرژي و بعد بخش توليدات كشاورزي، آبوخاك و در ساير جاها است. اين سياست با كم كردن شدت انرژي در تضاد است؛ وقتي ميگويم بايد خودكفا شويم، نميگويم با چه شرايطي خودكفا شويم. به خاطر خودكفايي نبايد از قانون علمي توليدات كشاورزي خارج شويم؛ چون محور اين علم اين است كه منابع توليدي بايد حفظ شوند. يكي از منابع اصلي توليدي «آب» است. جوامع بينالمللي و اجلاس «ريو» گفته ميتوان 40 درصد از آب تجديد پذير را مصرف كرد؛ يعني 60 درصد ديگر آب بارش براي محيط و زندگي است و به رودخانه، تالابها، درياها و آبهاي زيرزميني تعلق دارد. اين رقم در كشور ما بالاي 100 درصد است. يعني ما آب را از پايين به بالا ميكشيم و يا بر روي رودخانهها سد ميزنيم و تالابها را قرباني ميكنيم تا توليد داشته باشيم درحاليكه اين آب به همه نسلهاي كشور تعلق دارد و ما از نسلهاي آينده داريم ميخوريم و سهم آنها را نيز تمام كردهايم. اينها مؤلفههاي توسعه ناپايدار هستند. در مورد انرژي ميتوان از انرژي آب، باد، هستهاي، انرژيهاي زيرزميني و... حرف زد ولي بايد بپذيريم كه آب تمامشدني است و در آينده بايد با هزينههاي گران آب را از دريا شيرين كنيم و مثلاً به خراسان و ... برسانيم. بر اساس محاسبه سازمان برنامهوبودجه اگر آب درياي عمان شيرين شود، مترمكعبي 5 يورو تمام ميشود، تا به مشهد برسد. ما بايد به سمت انرژيهاي تجديد پذير و صرفهجويي در انرژي برويم. اگر حفظ محيطزيست و قواعد توسعه پايدار از سياستها خارج شود كشور، پايدار نخواهد ماند و حكومت هم دچار چالش خواهد شد، به نحوي كه بيست سي سال ديگر چالش هاي بسيار افزون تري خواهيم داشت .
نظرات مقام معظم رهبري درباره شدت هدررفت انرژي در ايران، حتي فراتر از مولفههايي است كه در توسعه پايدار سازمان ملل پيش بيني شده است
_
به نظر مقام معظم رهبري اشاره كرديد؛ من به ياد دارم ايشان در 15 اسفند 1393 در هفته درختكاري بهشدت نسبت به قطع درختان و كوه خواري، زمينخواري و بيتفاوتي مسئولان هشدار دادند. شهردار تهران هم گفته در طول يك دهه، ده هزار هكتار از باغات تهران نابود شدند و بهجاي آن برج و بنا ساختهشده است. آيا شما برنامهاي براي جلوگيري از قطع درختان شهرها داريد يا خير؟
دو سال قبل وقتي ميخواستم به سازمان محيطزيست بيايم آنچه مقام معظم رهبري در مورد محيطزيست فرمودهاند و دستورات ايشان را يكطرف گذاشتم و سياستهاي توسعه پايدار مدنظر سازمان ملل متحد را در طرف ديگر گذاشتم؛ اين دو مفهوم نهتنها باهم همراستا هستند، بلكه دستورات مقام معظم رهبري در راستاي محيطزيست فراتر از مفاهيم سياست توسعه پايدار است؛ ولي متأسفانه كشور توان اجراي تمام اين دستورات را ندارد و ازنظر سازمان محيطزيست قطع درخت، كوه خواري، جنگل خواري و... بخشهاي كوچكي از تخريب محيط هستند. درباره شدت انرژي كه ايشان فرمودند مطلب مهمي است؛ زيرا ما در سال حدود 100 ميليارد دلار هزينه انرژي مصرف داخل داريم. آقاي زنگنه اين موارد را بهتر از من ميدانند. كيلووات ساعت برق در محاسبات بينالمللي 8 سنت است. ما متوسط 52 و يا 53 هزار مگاوات در ساعت مصرف برقداريم. روزانه نزديك به 200 ميليون ليتر سوخت فسيلي مصرف ميكنيم. گاز، بنزين و... وقتي همه باهم محاسبه ميشوند 100 ميليارد دلار مصرف انرژيداريم. يعني كشور به دليل نداشتن برنامه در خصوص واقعي كردن قيمت انرژي، ميلياردها دلار انرژي را هدر ميدهد .
_
آيا تحول در خصوص جلوگيري از هدررفت انرژي، عزم ملي و جسارت ميخواهد؟
متأسفانه رفتارها پوپوليستي است. بسياري از روساي جمهور دنيا در حرف پوپوليست هستند، ولي ما در عمل پوپوليست هستيم. زيرا هنوز نتوانستهايم بين طبقات بالا و پايين يارانه بگيران فرق بگذاريم. ميگوييم همه يارانه بگيرند درحاليكه يارانه به طبقات پايينتر جامعه تعلق دارد. ميگوييم همه بنزين 1000 توماني بگيرند. عمل و گفتار باهم تفاوت دارد. جامعه مدني بايد اين مسائل را به مردم توضيح بدهد نبايد كشور را صرفاً مصرف تلقي كنيم. ايران چندين هزار سال روي نقشه كره زمين بوده و بايد چندين هزار سال ديگر هم بماند. امروز با منابع كشور مثل كالايي يكبارمصرف برخورد ميشود. اشكال اصلي در اين است كه سياستگذاران و تصميم گيران و تصميم سازان بايد باعقل، علم و منطق قانون بنويسند و تصويب كنند. بهطور مثال بسياري از صنايع آببر ما بايد به سواحل بروند. ايران نزديك به چهار هزار كيلومتر ساحل دارد، اما به بهانه حفظ محيطزيست، سواحل درياها را به روي توسعه بستيم. اگر بخواهيم صنعتي شويم بايد صنعت را به سواحل درياها ببريم. نزديك به 80 درصد از صنايع جهان در شعاع 50 كيلومتري درياها هستند و پراكندگي جمعيت نيز به همين ترتيب است، ولي در ايران از آبادان تا گواتِر، كمتر از دو درصد جمعيت سكونت دارند؛ ما برعكس دنيا فشار آورده و اين صنايع و آن جمعيت را به مركز سرزمين آوردهايم و ميگوييم چرا محيطزيست تخريب شده است؟ از طرفي سياستهاي پوپوليستي كه تصويب و مصوب ميشوند، چه از طرف دولتها و چه از طرف مجالس ايجاد ميشود كه درست نيست و به نفع مردم هم نيست؛ در شرايط پيچيده كنوني واقعيتها بايد با مردم در ميان گذاشته شود. به ما فشار ميآوردند و ميگفتند چرا به يوزپلنگ اهميت نميدهيد؟ ما گفتيم به يوزپلنگ اهميت ميدهيم، ولي بايد بيشتر به آب اهميت داد، نه يوزپلنگ. بودجهاي كه امسال براي احياي يوزپلنگ هزينه ميشود سه برابر سه سال پيش است. به اين موضوع اهميت ميدهيم ولي به محيطزيست كه بايد تالابها، رودخانهها و منابع زير زميني را پايدار كند، اهميت داده نميشود؛ آنها را رها كرده ايم، به نحوي كه امروز همگي خشكيدهاند، ولي يوزپلنگ درحركتي پوپوليستي به علامت ملي شد .
لینک اصل خبر در سایت اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان
نظرات