با انتقال آب، دریای خزر خشک می‌شود؟

گفت وگو با معاون سازمان محیط زیست

«بحث انتقال آب خزر با اتفاقی که در دریاچه ارومیه رخ داد یک تفاوت بسیار مهم دارد، این پروژه از ابتدا به شکل رسمی توسط وزارت نیرو اعلام شد، سال ۸۹ مطالعات ارزیابیش شروع شد، سال ۹۱ گزارش آن به سازمان محیط‌زیست داده شد، ۷ سال است که این پروژه در حال ارزیابی است، شاید در اوایل حداکثر ۱۴۰ ابهام وجود داشت، حالا این سوالات به ۵ مورد رسیده است، خیلی از موارد پروژه تغییر کرد و هنوز هم نهایی نشده است. حتی هنوز روی تکنولوژی آب‌شیرین‌کن هنوز بحث‌هایی وجود دارد تا از فناوری استفاده شود که دیگر خروجی به دریا نداشته باشد.»

نیو صدر: از زمان موافقت سازمان حفاظت از محیط‌زیست با پروژه انتقال آب خزر به فلات مرکزی، هر روز منتقدین بخشی دیگر از تبعات این مگاپروژه را روشن می‌کنند و سازمان محیط‌زیست هم به سرعت به این انتقادات پاسخ می‌دهد.

منتقدین می‌گویند اجرایی شدن این پروژه، پیامدهای ترسناکی برای محیط‌زیست خزر و استان سمنان دارد و این سوال را مطرح می‌کنند که «آیا با اقداماتی دیگر نمی‌شد، سمنان را از خشکسالی نجات داد؟»

سازمان محیط زیست اما بر این باور است که با شروطی که برای اجرای این پروژه گذاشته است، پیامدهای این طرح را به حداقل رسانده است و پاسخ به سوال منتقدین را برعهده وزارت نیرو قرار داده است. احمدرضا لاهیجان‌زاده، معاون محیط‌زیست دریایی و تالاب‌ها در همین رابطه در میزگردی که در کافه‌خبر برگزار شد، گفت: تقریبا هیچ  پروژه‌ بدون پیامدی وجود ندارد، وقتی می‌گویند خودرویی در اروپا با استاندارد یورو ۵ کار می‌کند یعنی خروجی‌اش در حدی است که می‌تواند ظرفیت قابل تحمل مدیر را تامین کند. ما هم به این شکل برخورد می‌کنیم، آب‌شیرین‌کن‌های ما متوسط هستند، خروجی آن در حدی است که اگر استانداردهای اعلام شده ما را وزارت نیرو اعمال کند، از ظرفیت قابل تحمل محیط عبور نکنیم ولی به هیچ وجه صفر نیست.

او در این میزرگرد به انتقاداتی که درباره شوری و تراز خزر می‌شد پاسخ داد. شما می‌توانید مشروح این گفت‌وگو را اینجا بخوانید:

آقای دکتر، چه شد که بحث انتقال آب دوباره در این دوره آغاز شد و کار به اینجا رسید؟

این پروژه انتقال آب خزر، یک مگاپروژه است. با یک عنوان بیان می‌شود اما در عمقش زیرپروژه‌های زیادی وجود دارد. مثلا برای این پروژه به یک نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی نیاز است که خودش یک  پروژه است، برای خط لوله، آب‌شیرین‌کن و ... هم شرایط همینطور است.

بنابراین از جوانب مختلفی باید آن را بررسی کنیم، از سال ۹۱ این اتفاق شروع شد و به علت زیاد بودن سوالات روندی طولانی را طی کردیم. از سویی اطلاعاتی که مشاور پیش‌بینی کرده بود هم جواب‌گوی ابهامات سازمان حفاظت از محیط‌زیست نبود. به مرور در این سال‌ها به برخی از آن‌ها جواب داده شد و در برخی مواقع هم اصلا به توافقی نرسیدیم.

از سویی در مقاطع گذشته جدیت زیادی برای اجرای این پروژه نبود، اما بعد از خشکسالی سال ۹۶-۹۷ سیاست‌هایمان تغییر کرد و به این سمت رفتیم که به شکلی در آینده منابع آب تامین شود. در این مدت بحث بسیار جدی شد و در نتیجه آن جلسات زیادی برگزار شد و حالا به اینجا رسیدیم.

حالا دیگر سازمان محیط زیست، با اجرای این «مگاپروژه» به شکل مشروط موافقت کرده است و یکی از این شروط مربوط به معاونت دریایی و بحث عمق برداشت است. این شرط قرار است جلوی کدام یکی از پیامدهای انتقال آب را بگیرد؟

در حوزه دریایی دو موضوع برای ما محوری و کلیدی است، یکی نقطه‌ای که آب برداشت می‌شود و یکی نقطه‌ای که پسآب، آب‌شیرین‌کن قرار است، تخلیه بشود.

علم می‌گوید تا عمقی از دریا عمده‌ترین تولید بیومس تولید می‌شود و جانداران بیشترین زادآوری را در این حوزه دارند، معمولا در عمق‌هایی این اتفاق رخ می‌دهد که بیشترین میزان نور دریافت می‌شود، دریافت نور در دریاچه‌ها مختلف متفاوت است؛ توصیه عمومی که در مراجع بین‌المللی شده این است که توانایی دریافت نور در داخل دریا حداقل بین ۲۵ تا ۳۰ متر است. در این ۲۵ متر به علت ورود نور تمام فعالیت‌ها مثل فتوسنتز رخ می‌دهد و معمولا توصیه می‌شود در اعماق کمتر از ۲۵متر تخلیه پسآب اتفاق نیافتد، چون این کار می‌تواند روی موجود زنده تاثیر بگذارد، همچنین توصیه می‌شود در اعماق کمتر از ۲۵متر برداشت آب انجام نشود چراکه امکان دارد با مکش موجودات زنده از دریا خارج بشوند.

در تصور عام، ممکن است این موجودات زنده ماهیان و آبزیان باشد، اما برای ما موجودات میکروسکپی مهم‌تر هستند، موجوداتی مثل پلانکتون‌ها، این‌ها اولین زنجیره‌ غدایی را در آب‌ها تشکیل می‌دهند و نقش بسیار مهمی دارند.

به همین دلیل برای این که اثر برداشت آب و تخلیه آب را به حداقل برسانیم، یک حداقلی را برای عمق اعلام کردیم. البته عمق‌های بیشتری مثل ۳۰۰ متر هم مطرح شد که عملیاتی نمی‌شدند، ما نمی‌خواهیم فراتر از بحث‌های علمی حرف بزنیم. خط قرمز ما حداقل‌های علمی است و زیربار کمتر از آن نمی‌رویم.

و آیا در این رابطه با وزارت نیرو به توافق رسیده‌اید؟

وزارت نیرو از مدل استفاده کرده است تا مناسب‌ترین عمق برداشت شود، چراکه شرایط محیطی در هرجایی متفاوت است. وزارت نیرو یک مدلی را انتخاب کرد که شاخص آن مد نظر ما نبود. ما گفتیم در این شاخص هم تنوع زیستی و هم بحث شوری باید مدنظر باشد. آن‌ها به عمق زیر ۱۰متر رسیدند، حالا به مرحله‌ای رسیدیم که بتوانیم در عمق ۳۰متر با وزارت نیرو به توافق برسیم.

در نامه‌ای هم که آقای دکتر کلانتری نوشتند این بحث مطرح شد که ما در مدل وزارت نیرو تمام داده‌های ورودی را چک کنیم و ببینیم آیا این داده‌ها براساس استانداردها هستند یا نه. اگر مواردی که مدنظر ما است اعمال شود بحث اثرگذاری خروجی پسآب به حداقل برسد.

آقای دکتر این حداقل آسیبی که از آن حرف می‌زنید چقدر است؟

تقریبا هیچ  پروژه بدون پیامدی وجود ندارد، وقتی می‌گویند خودرویی در اروپا با استاندارد یورو ۵ کار می‌کند یعنی خروجی‌اش در حدی است که می‌تواند ظرفیت قابل تحمل مدیر را تامین کند. ما هم به این شکل برخورد می‌کنیم، آب‌شیرین‌کن‌های ما متوسط هستند، خروجی آن در حدی است که اگر استانداردهای اعلام شده ما را وزارت نیرو اعمال کند، از ظرفیت قابل تحمل محیط عبور نکنیم ولی به هیچ وجه صفر نیست.

بحثی هم درباره شوری خزر وجود دارد، خانم فرشچی، معاون سابق محیط زیست دریایی، می‌گویند با این اتفاق سالانه ۶میلیون تن نمک وارد خزر می‌شود. به نظر شما این حرف درست است؟

بنا بر اعلام مشاور طرح، در آب برداشت شده تقریبا ۱۳.۵ گرم در لیتر نمک وجود دارد وقتی شیرین‌سازی اتفاق می‌افتد در برگشت ۲۵گرم برمی‌گردد که میزان آن در طول سال حدودا نزدیک به ۶میلیون تن است. این به شکل تدریجی در طول هر روز وارد دریا می‌شود. مدلی که به آن اشاره کردم همین موضوع را در نظر می‌گیرد، مدل می‌گوید با این حجم ورودی، در چه عمقی و چه نقاطی با حداقل تاثیر را می‌بینیم.

براساس ضوابطی که داریم، اثر گذاری در ۲۰۰متر محیط نباید بیشتر از ۱۰درصد شوری باشد، این عدد در رابطه با این انتقال آب، حدود ۱.۲ درصد است، البته در صورتی این اتفاق رخ می‌دهد که با حداقل شوری مواجه می‌شویم.

یعنی شما می‌گویید در صورت اجرایی شدن شروط در رابطه با شوری خزر هیچ مشکلی نخواهیم داشت؟

ما محیطزیستی‌ها هیچوقت نمی‌گوییم هیچ مشکلی نداریم، ولی مشکل یا اضافه بار جزو بخشی است که خزر می‌تواند تحمل کند و هیچ مشکلی به وجود نیاید.

انتقاد دیگری که در رابطه با بحث انتقال آب می‌شود که البته به سازمان محیط‌زیست خیلی مربوط نیست درباره قیمت بالای هرمتر مکعب آب است، واقعا فکر می‌کنید این کار ارزشش را دارد؟

در برخی کشورها هزینه زیست‌محیطی، یعنی هزینه‌ای که باید کنار یک پروژه صرف اقداماتی شود که محیط زیست کمترین آسیب را ببینید، باعث می‌شود آن پروژه اصلا اجرایی نشود. پروژه انتقال آب از دریای خزر هم باید هزینه زیست‌محیطی داشته باشد هم هزینه فنی.

در معادلات وزارت نیرو قیمت تمام شده حداقل متر مکعبی ۵۰هزار تومان است و شاید ته زمان بهره‌برداری پروژه به ۱۰۰هزار تومان برسد. این محاسبات به وزارت نیرو برمی‌گردد و ما فقط الزامان را بیا می‌کنیم. نکنه‌ای هم وجود دارد، در یک سری از مسائل امنیتی دولت‌ها این هزینه‌ها را تقبل می‌کنند. ممکن است در حوزه‌ای کمبود آب مشکلات امنیتی و اجتماعی به وجود بیاورد و دولت برای حفظ امنیت این هزینه را بپردازد. این به سیاست‌های دولت برمی‌گردد و بحثش محیط‌زیست نیست.

یکی از بحث‌هایی که در رابطه با پیامدهای انتقال آب خزر وجود دارد در رابطه با خشکی خزر است، حتی تصاویر ماهواره‌ای منتشر شد که نشان می‌داد چند سالی است تراز خزر کاهش پیدا کرده است، آیا انتقال آب، منجر به خشکی خزر می‌شود؟

معمولا کارشناسانی که نقد تخصصی و علمی به این پروژه دارند، تنها در این مورد بحث نمی‌کنند. موارد دیگر قابل بحث است اما اگر بخواهیم ‍۱۰۰ اشکال به این پروژه بگیریم، آخرین اشکال بحث خشکی خزر است.

چراکه ۹۰درصد آب خزر از طریق رودخانه ولگا تامین می‌شود، رودخانه ولگا به میزان بارش در حوزه آبریزش وابستگی زیادی دارد، برداشت آبی که از آن می‌شود هم نقش زیادی در این رابطه دارد. در گزارش‌ها آمده که تغییرات مربوط به بارش و برداشت رنج حدود ۶۰میلیارد متر مکعبی دارد. یا کافیه یک سال دمای خزر ۰.۵ درجه بیشتر از میانگین باشد صدها میلیارد متر مکعب به تبخیر اضافه می‌شود.

آبی که اینجا منتقل می‌شود ۲۰۰میلیون متر مکعب در سال است، عدد با تغییراتی که رخ می‌دهند اصلا قابل قیاس نیست.

همچنین برخلاف چیزی که گفتید، بعد از یک عقب‌نشینی که در حوزه خزر داریم حالا دوباره تراز آن افزایش پیدا کرده است و هیچ محاسبه آماری به ما نمی‌گوید که انتقال آب می‌تواند برخشک شدن دریای خزر تاثیر داشته باشد.

اما آن سوی ایران ما تجربه‌ای تلخ از دریاچه ارومیه داریم که حالا معلوم نیست احیا بشود یا نه... شما با این تمثیل موافق هستید؟

دریاچه ارومیه یک تجربه تلخ زیست‌محیطی و نگاه بخشی به یک حوزه آبریز بود، تا جایی که در خیلی از دانشگاه‌های دنیا تصاویر ماهواره‌ای این دریاچه را ارائه می‌کنند. در این نگاه بخشی کشاورزی برای خودش برنامه طراحی می‌کرد بدون این که حقآبه تالاب در نظر گرفته شود، وزارت صنعت پروژه‌های خاص خودش را دنبال می‌کرد، فقط وجود این دریاچه مغفول می‌ماند.

بعد از گذشت ۲ دهه این دریاچه به سمت کاهش آب و نهایتا خشک شدن رفت، اما اقدامات دولت شکل گیری ستاد احیای دریاچه ارومیه و تعریف شدن پروژه‌های مختلف این وضعیت را تغییر داد و حالا این کارها جواب داده‌اند، هم پروژه‌های خوبی در حال اجرا است و هم بارش‌های خوبی در منطقه رخ داده است. ولی در فصل هم تابستان هم وضعیتی را در آنجا مشاهده می‌کنیم که بهتر از سال‌های قبل است، در بازدیدهای میدانی متوجه می‌شویم مناطقی زیرآب رفته است که سال‌ها خشک شده بودند.

ژاپن یکی از کشورهایی بود که در این پروژه همکاری محدودی داشت، آن‌ها کار را رصد می‌کنند و حتی ۱ ماه پیش در ژاپن به من اعلام کردند که بحث دریاچه ارومیه را به عنوان یک کار موفق دنبال کرده‌اند و ابراز امیدواری کردند که اگر اینکار با همین موفقیت به اتمام برسد آن را در مراجع بین‌المللی معرفی کرده و کشورهای دنیا بخواهند این کار را در کشورهایشان اجرا کنند.

شما از بحث بخشی کار کردن درباره دریاچه ارومیه حرف زدید، اینکه عامل فاجعه‌ای که در ارومیه رخ داد، بخشی نگاه کردن بود. ولی مگر ما همین حالا وضعیت مشابهی را در خزر نمی‌بینیم؟

بحث انتقال آب خزر با اتفاقی که در دریاچه ارومیه رخ داد یک تفاوت بسیار مهم دارد، این پروژه از ابتدا به شکل رسمی توسط وزارت نیرو اعلام شد، سال ۸۹ مطالعات ارزیابیش شروع شد، سال ۹۱ گزارش آن به سازمان محیط‌زیست داده شد، ۷ سال است که این پروژه در حال ارزیابی است، شاید در اوایل حداکثر ۱۴۰ ابهام وجود داشت، حالا این سوالات به ۵ مورد رسیده است، خیلی از موارد پروژه تغییر کرد و هنوز هم نهایی نشده است. حتی هنوز روی تکنولوژی آب‌شیرین‌کن هنوز بحث‌هایی وجود دارد تا از فناوری استفاده شود که دیگر خروجی به دریا نداشته باشد.

ولی در دریاچه ارومیه چنین وضعیتی وجود نداشت، هرکسی برای خودش تصمیم می‌گرفت و بعد اجرا می‌کرد، وزارت جهاد باغات را توسعه می‌داد، یکی دیگر آب را از رودخانه انتقال می‌داد، صنعت تولید قند را بالا می‌برد و ... نه ارزیابی محیط‌زیستی اجرا می‌شد، نه پروژه بررسی می‌شد و ... یک خود تصمیمی برموارد حاکم بود.

بنابراین، این مقایسه بین خزر و ارومیه درست نیست.

به نظر شما ما با همین اقداماتی که در دریاچه ارومیه انجام دادیم، نمی‌توانستیم سمنان را نجات بدهیم؟

این سوال را از وزارت نیرو بپرسید.

می‌خواهم نظر سازمان محیط‌زیست را بدانم؟

در این ۸ سالی که این پروژه طول کشیده است ما ۱۰برابر این سوالات را با احساسات خیلی غلیظ‌تر پرسیدیم تا جایی که خودمان چشمه‌ها را مشاهده کنیم. همکاران را می‌فرستیم تا ادعاهای وزارت نیرو را به شکل میدانی بررسی کنیم. مثلا می‌گفتند رودخانه فصلی است، ما خودمان این ادعاها را چک کردیم و زیر این حرف‌ها به این راحتی‌ها نمی‌رویم.

به همین دلیل حالا به این نتیجه رسیده‌ایم، البته این کار هنوز نهایی نشده است.

لینک اصل خبر در سایت سازمان حفاظت محیط زیست

    منبع خبر

    سازمان حفاظت محیط زیست

    سازمان حفاظت محیط زیست یک سازمان دولتی در شهر تهران می باشد

      نظرات