اصفهان بیش از حد دست و دل باز بوده است/ به ویژگیهای اصفهان علقه دارم، نه به جغرافیایش
رئیس کمیسیون ویژه آب و مناطق کم برخوردار شورای اسلامی شهر اصفهان گفت: اصفهان به علت مردم، بوم، موقعیت استراتژیک، جغرافیای آن و... رشدهایی را داشته است اما این رشد بیشتر به خاطر شاکله مردم بوده است. ضعفها و پسرفتهایی نیز داشته به علت فشارهای ناشی از اینکه بیش از حد تصور دست و دل باز بوده است و مناعت طبع داشته و هرآنچه داشته را در طبق اخلاص گذاشته است.
به گزارش اداره ارتباطات و امور بین الملل شورای اسلامی شهر اصفهان، مجید نادرالاصلی از جمله باسابقهترین مدیرانی است که در دوره ششم شورا به عنوان نماینده مردم حضور دارد. وی ریاست کمیسیون ویژه آب و مناطق کم برخوردار شورا را برعهده دارد، کمیسیونی که با توجه به اهمیت موضوع آب و مناطق کم برخوردار ، در دوره ششم شورا شکل گرفته است. وی با حضور در اتاق خبر شورا درباره مسائل مختلفی گفتوگو کرد که مهمترین آنها حول محور آب و زایندهرود است. بخش نخست این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
باید با نماز زندگی کنیم
سال گذشته در جلسه مدیران شهرداری که شب عید برگزار شد چند دقیقهای صحبت کردم. نخستین نکتهای که گفتم یک حدیث بود. نماز پایه و اساس دین است، اگر نماز ما قبول شد، هرآنچه داریم قبول است و اگر رد شد هرچه انجام دهیم رد است.
اذان که گفته میشود یعنی خداوند تبارک و تعالی دارد شما را صدا میزند تا او را عبادت کنید. خداوند این شاکله را طوری ایجاد کرده که احساس عادت در آن نداریم.
وقتی در نماز صبح، میگوییم خدایا من را به راه راست هدایت کن، در طول روز بارها با این کلام روبرو میشویم. اگر براساس راه راست عمل کردیم همه کارهای ما درست میشود. در یک کلام میتوان گفت باید با نماز زندگی کنیم.
چرا برای اصفهان سینه سپر میکنم؟
از من میپرسید سینه سپر کردن برای اصفهان یک اقدام سیاسی از سوی من است یا برگرفته از یک حس اصفهان دوستی عمیق در وجودم؟ باید بگویم هیچ کدام از این دو نیست و دلیل دیگری دارد.
صحبتهای اخیر رهبر معظم انقلاب را شنیدید. مناقب اصفهان را به تعبیر خود برشمردند. منقبت کلمه عجیبی است. ایشان فرمودند «مناقب اصفهان آنچنان است که...» ما به مسائل اصفهان نگاه فردی، حتی قومی، تاریخی و جغرافیایی نداریم بلکه به مجموعهای از فضایل، کرامات، مناقب، ویژگیها و خصوصیات نگاه داریم. اینکه احساس کنیم همه اینها در کسی یا جایی هست ناخودآگاه در مقابل اصفهان سر تعظیم فرو میآوریم.
بازگشتم به اصفهان پس از ۳۴ سال عجیب بود
زیباییهای اصفهان را من دیدهام. ۶۳ سال از خداوند بزرگ عمر گرفتهام و از این میزان، ۳۴ سال را در اصفهان نبودم. سال ۶۴ از اصفهان رفتم و سال ۹۷ برگشتم. اگر قرار بود جغرافیایی به قضیه نگاه کنم نمیتوانستم به اصفهان چندان علقه داشته باشم.
کسانی که به تهران تاکنون مهاجرت کرده اند به ندرت برنامه ای برای بازگشت به شهر خود دارند .آنهم بدلیل جاذبه هایی که وجود دارد .اما من اینگونه فکر نکردم. بعد از ۳۴ سال برگشتم و در شهر کوچکی زندگی کردم. با همسرم همفکر هستم. معمولا خانمها در زندگی تصمیمات بزرگ میگیرند و انتقال من از تهران، از بهترین جایگاه و بهترین شرایط و آمدن به شهر کوچکی در اطراف اصفهان چیز عجیبی بود.
من در استانهای مختلف زندگی کردم و امروز احساس می کنم به سرمایه دنیایی توجه نداشتهام. به رغم اینکه فرصتها کاملا فراهم بوده است اما به لطف خدا سعی کردم نگاهم به دنیا این نباشد که باید از هرجا چیزی به دست بیاوریم.
به ویژگیهای اصفهان علقه دارم، نه به جغرافیایش
زمانی که معاون سیاسی امنیتی استاندار اصفهان بودم میتوانستم امکانات زیادی بگیرم، اما آنقدر در کارهای اجرایی مشغول بودم که اصلا به دنبال چنین مسائلی نبودیم. به لطف خدا با این مدل، زندگی کردیم و همین برایمان خوب است. بنابراین علقه آب و خاک ندارم. بلکه علقه ویژگیها و ارزش ها را دارم.
استانهای متعددی را دیدم. در استانهای مختلف ولو برای مدت کم، ماموریت داشتم و زندگی کردم، اما هیچ کجا اصفهان نمیشود. اصفهان تاریخی دارد و نفسهایی در آن دمیده شده که به راحتی از بین نمیرود. معتقدیم گلستان شهدایی که امروز در آن قدم میزنیم و حدود ۷ هزار شهید آنجا آرمیده اند ، جای جایش اشکهای پدران و مادران ما قبل و بعد انقلاب در دعاهای کمیلها، ابوحمزهها، ندبههای هر جمعه، ریخته شده است.
تاریخ فقه، دین و ایمان ،ایثار ،شهادت و هنر مردم هم بحث دیگری است،اقتصاد و معیشت و سختکوشی مردم هم نکته دیگری. همه اینها در کنار هم اصفهان را ایجاد کرده است. اصفهان را باید شناخت. من بزرگان اصفهان را دیدهام. شاگرد استاد پرورش بودم، مردی که در سیاست، دین، زندگی و مبارزه معلم تمام بود. مردی بود که کشور به او افتخار کرد. استاد پرورش در سال ۵۸، ۳۷ ساله بود، اما در جمع بزرگان سیاسی و مذهبی حرف او جامع بود و حضور در محضر او بزرگترین توفیق زندگی من به شمار میرود.البته مانند ایشان اصفهان بزرگان دیگری مانند شهید بهشتی دارد ، اینها من را نسبت به اصفهان حساس و ترغیب کرده است.
اصفهان بیش از حد دست و دل باز بوده است
یادمان باشد به حقی باید توجه کنیم که به تعبیر امیرالمومنین (ع) این حق گرفتنی است. اصفهان به علت مردم، بوم، موقعیت استراتژیک، جغرافیای آن و... رشدهایی را داشته است اما این رشد بیشتر به خاطر شاکله مردم بوده است. ضعفها و پسرفتهایی نیز داشته به علت فشارهای ناشی از اینکه بیش از حد تصور دست و دل باز بوده است و مناعت طبع داشته و هرآنچه داشته را در طبق اخلاص گذاشته است. اما در طرف مقابل، دست گیرندهاش همیشه بسته بوده و این مشکلی است که اصفهان را رنج میدهد. اصفهان بر این اساس حقی دارد که باید استیفا شود و ما پایبند به آن هستیم.
توقفها در طول مسیر، ما را از دستیابی به اهداف انقلاب بازداشته است
میگوییم اسلام یک اسلام و شیعه یک شیعه است. اسلام معنا و مفهوم خاصی دارد اما برداشتهای ما از اسلام به گونهای است که یک نفر را انقلابی و دیگری را غیر انقلابی مینامیم. جهاد و پویایی در اسلام وجود دارد. اگر این را بدانیم، انقلابی بودن و جهادی بودن معنا پیدا میکند.
۴۳ سال از انقلاب گذشته است و برای رسیدن به آنچه میخواستیم، دیر شده است. ظرفیتها آنقدر زیاد است که براساس آن میتوانستیم راحت به اصولمان برسیم اما در طول مسیر خیلی متوقف شدیم و این توقفها ما را از هدفمان باز داشته است و این خوشایند نیست. در این مسیر رقابتها بود، برخی را حذف کردند، گاهی مانع شدیم و این سبب شد در دوی امدادی به موفقیت نرسیم.
اگر اسلام را با تمام شئون آن اجرا کنیم به اهداف خود میرسیم. اسلام میگوید اگر در مسیر اسلام قرار بگیرید شما را هدایت میکنم، اما مشکل این است که ما مسلمانها از فرصتها و ظرفیتها استفاده نکردهایم. در اصفهان نیز توانمندیهایی بوده که از آن استفاده نشده است.
چه کنیم تا عنوان شورای جهادی، انقلابی، مردمی، شفاف گرا و عدالت طلب بر روی ما بماند
نباید بدون فکر و برنامه جلو برویم، باید بنشینیم و فکر کنیم که چه باید بکنیم تا از سدها و موانع عبور کنیم. برای استفاده از ظرفیت نیروهای انسانی، مالی، اجرایی، خدماتی و ... باید برنامه داشته باشیم.
در کشور هم هر پنج سال یک بار برنامه مینویسیم اما شاید ۲۰ درصد آن نیز اجرا نشود که علت این است که برنامه کمتر مبتنی بر تفکر و واقعیات بوده است. در شورا نیز باید مبتنی بر تفکر برنامه ریزی کنیم.
باید فکر کنیم سیاست ما در سال ۱۴۰۲، چه باشد تا عنوان شورای جهادی، انقلابی، مردمی، شفافیتگرا و عدالت طلب روی ما بماند. از خود من شروع کنید. من را به عنوان رئیس کمیسیون ویژه آب و مناطق کمبرخوردار به محکمهای ببرید تا عملکردم را پاسخ دهم. همه حوزهها اعم از حمل و نقل، شهرسازی، فرهنگ و ... باید اینگونه بررسی شوند. باید با برنامه حرکت کرد و در غیر این صورت موفق نخواهیم بود.
اشکال در نحوه عمل ما بوده است
به من انتقاد میشود که نگاه تک بعدی دارم. اگر قرار بود تک بعدی نگاه کنم و فقط به مسائل دینی و مذهبی بپردازم باید به کمیسیون فرهنگی میرفتم. اما جایی آمدم که به اقرار همگان ، انجامش سخت است.
کمیسیونی در این دوره از شورا تشکیل شده که ادعا میشود ویژه است. با توجه به نوع شناختم نسبت به مسائل و اطلاعات قبلی و جایگاه های گذشتهام، پذیرفتم که در این کمیسیون حضور داشته باشم و موضوع آب اصفهان را دنبال کنم.
آب به دین و مذهب و یک محیط جغرافیایی خاص و مناطق محروم یا فقیر و ... ربط ندارد. تفکر ما تفکر امام علی (ع) است. میفرمایند مردم دو گونه هستند، یا برادر دینی تو هستند یا در خلق شبیه تو. برای من دختر یا پسر، بی حجاب و با حجاب در این حوزه فرق ندارد.مخاطب اینجا عموم مردم اند . من باید تلاش کنم تا آنچه معتقدم بر اساس فطرت انسان است را جاری کنم. دختری که کم حجاب یا پسری که به حساب ظاهر ، مشکل دارد را من نوعی ساختهام. اشکال در نحوه عمل ما بوده است. دین و دنیا را برای خود خواستهایم و تا زمانی که این طور باشد، شرایط همین است.
مناطق کم برخوردار را باید در همه ابعاد بازسازی کنیم
من به مسائل فقط نگاه مذهبی ندارم، نگاه مدیریتی دارم. اگر میگویم به مناطق کم برخوردار باید برسیم یعنی هر کس با هر شرایطی در آن منطقه حضور یافته، به اصفهان پناه آورده و وظیفه داریم او را بازسازی کنیم. این بازسازی فقط اجتماعی و اقتصادی نیست، در همه حوزهها باید به او اهمیت دهیم.
میگوییم انسان خلیفه الله است. یعنی وسعت دین، فکر و عقل انسان نهایت ندارد. اگر نگاه ما به انسان خلیفه اللهی باشد، آن وقت است که میگوییم «لا یکلف الله نفساً الا وسعها». اینجا میبینیم وسع ما محدود نیست بلکه خلیفه خدا شدن است.
صمیمیتم با اعضای شورا ناشی از علقههای جوانی است
در جوانی آدمی اجتماعی و فعال در حوزه های اجتماعی ،سیاسی و مذهبی بودیم. شاید از ابتدا ریاست طلب بودم، شاید هم احساس مسئولیت داشتم. پدر و مادرم هم دست و دل باز و اجتماعی بودند.
برادرم به لحاظ سن یک سال کوچکتر از من بود و رفقای ما در قبل و بعد از انقلاب دینی و انقلابی بودند و منزل ما محل تردد و رفت و آمد ایشان بود.روابطمان خوب بود و رفت و آمدهایی برادرانه داشتیم ،البته او سالها از من جلوتر بود و به همین خاطر به خیل شهدا پیوست و بعد هم برادر دیگری که او هم صدها سال جلو بود و به برادر شهیدش پیوست. در رفقا کمتر پیش میآید که با فامیل همدیگر را صدا کنیم. این علقهها و صمیمیتها را نشان میدهد. در فضای شورا نیز بخش قابل توجهی ناشی از همان روابط جوانی و البته صمیمیت ها و رفاقت هاست .
شعار اصفهان من شهر زندگی را خیلی نمیپسندم
شعار اصفهان من شهر زندگی را خیلی نمیپسندم. اینجا تخصیص زدن بی معنا است . تعلق ما انسانی است. در اینجا کلمه من اصالتی ندارد و این اصفهان ماست. باید ببینیم آیا برای خدا کار میکنیم؟ عبارت «اصفهان من» شاید مطلب بنده ، مغلطه باشد و ما نمیخواهیم در شعار و حرف بمانیم. باید ببینیم کجای این عالم قرار داریم و چه هدیهای میتوانیم به این عالم بدهیم. آن وقت من، ما میشود. صحبتم این است که نباید محدود شویم.
بیش از ۳۴ سال از اصفهان بیرون بودم. امروز که بازگشتهام، تعلقم به این شهر کم نشده است. دو سال و اندی در لرستان کار میکردم. دوست دارم بروید و بپرسید که آنجا چه نگاهی به من میکردند. احساس آنها این بود که من متعلق به خودشان هستم.
ما در چارچوب جهان هستی هستیم. یعنی اگر به آن طرف دنیا هم رفتیم اگر نگاه ما به کارمان خدایی باشد آنجا نیز میشود خاستگاهمان. چون به دنبال کار و مدیریت و خدمت هستیم.
اصفهان من، جایی است که من موثر و مفید باشم
اصفهان من، جایی است که من موثر و مفید باشم. هر جا باشد. من جاهای مختلفی زندگی و کار کردم و آنجا را وطن خود میدانستم. البته بخش دوم شعار را قبول دارم، اصفهان شهر زندگی است. همه جا باید برای ما رنگ و بوی زندگی بدهد. در کل محدودیت و بسته نگری را نمیپسندم.
رهبر معظم انقلاب چند جا فرمودند هرجا گیر افتادیم کار را به دست اصفهانیها دادیم. در جنگ هر جا گیر افتادیم، اصفهانیها جلو رفتند. در هر استانی رفتیم دیدیم کسی هست که لهجه اصفهانی دارد. معنای این تعصب قومی است یا ایثار و فداکاری ؟
شعار «اصفهان من شهر زندگی» محقق نشد
در پاسخ به اینکه آیا شعار «اصفهان من شهر زندگی» محقق شد؟ میگویم نه . به همین محکمی میگویم. آلودگی هوا را مثال میزنیم. تلاش فراگیری باید بکنیم تا بر این معضل و موارد مشابه آن چیره شویم. هم افزایی و همراهی، همگرایی و هم نقشی در کل استان نداشتهایم. مجموعه همه اینها باعث حل نشدن مشکلات شده است. نتیجه آن را در محیط زیست، معیشت مردم، ناملایمات اجتماعی و ... میبینیم. این یک موضوع خاص و مختص به اصفهان نیست. ما یک کلمه میگوییم اصفهان شهر زندگی و میرویم. باید مقداری بالاتر نگاه کنیم.
در دنیا شهر زندگی را تعریف کردهاند. اجرای قانون، چارچوب داشتن اعمال انسانها و ضابطه مند بودن مهم است. دنیا، آلودگی، ترافیک، بیکاری، فقر و فلاکت دارد اما خیلی جاها آن را حل کردهاند. ما نیز باید لازم و ملزوم آن را نگاه کنیم.
ما فرهنگی داریم که براساس آن نمیتوانیم به مردم بگوییم صبح با ماشین از خانه بیرون نیایید یا نافرمانی اجتماعی نکنید! وقتی میگوییم امروز هوا آلوده است و ماشین را به ضرورت از خانه خارج نکنید، باید همه ما این ضرورت را احساس کنیم. وقتی در این میان نابرابری وجود دارد به نتیجه نمیرسیم. این تفکر در کل کشور جاری است.
بنابراین شهر زندگی، به اندازه وسعت کلمه زندگی معنی دارد. اگر به معنای واقعی تحولگرا باشیم شعار ما معنا پیدا میکند. یعنی دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم و حالا ما بکاریم تا دیگران برداشت کنند، اما متاسفانه این فرهنگ از میان رفته است.
یکی از اساتید تاریخ میگفت دانشمندان امروز حوزه عمران بررسی کرده و دیدهاند مو به موی گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان که مربوط به ۹۵۰ سال پیش است، براساس اصول علمی طراحی شده است. آن اصفهان، یعنی اصفهان شهر زندگی.
انتهای پیام/
نظرات