چادرهایی که قرار است تبدیل به دیوار سیمانی شوند

چادرهایی که قرار است تبدیل به دیوار سیمانی شوند

http://www.bananews.ir/تصمیم می گیرم به یکی از روستاهای زلزله زده بروم و از نزدیک شاهد مشکلات روستائیان و مردم زلزله زده باشیم. خبرهای ضد و نقیضی از نحوه بازسازی، کمک رسانی و دیگر مسائل به گوشمان می رسید ولی شنیدن کی بود مانند دیدن!

به گزارش بنانیوز (BanaNews.ir) صبح زود راه می افتیم به یکی از روستاهای ورزقان که چایکندی نام دارد. لباس مناسبی پوشیده ایم ولی بدنم از شدت سرما می لرزد.

چایکندی یکی از روستاهایی است که دراثر زلزله در استان آذربایجان شرقی ۱۰۰ درصد تخریب شده است و متاسفانه چهار نفر از هموطنان کشته شده اند .

فضای خاصی است. بوی خاک بر همه چیز غلبه دارد ولی از درد دل های مردم متوجه می شوم که من اشتباه می کنم ، این بوی خاک نیست ، بوی امید و بالندگی است .

اهالی می گویند: چشم امید ما به دولت مردان و مردم است و امید داریم قبل از فرا رسیدن فصل سرما خانه هایمان را بسازند ولی در ظاهر این حرف را می گویند غافل از اینکه در منطقه سردسیر ارسباران ،فصل سرما فرا رسیده و در مناطقی از این منطقه وسیع ، برف نیز به زمین افتاده است.

آنها می گویند: مسئولان بدانند که مردم ارسباران شب ها از شدت سرما می لرزند و در شرایط جوی بسیار نامناسبی به حیات خود ادامه می دهند. حداکثر دمایی که در طی هفته گذشته در مناطق زلزله زده به ثبت رسیده است ۸ الی ۱۰ درجه سانتیگراد است.

 

روستائیان می گویند زمان تحویل مسکن های زلزله زدگان باید شفاف تر و روشن تر از قبل مشخص شود و مردم از بلاتکلیفی در بیایند.لااقل تعداد کانکس ها را زیاد کنند تا جان خود را از گزند سرما مصون نگه دارند.

اراضی صاف و مسطح روستا قسمتی نظر مرا به خود جلب می کند. تعدادی چادر در حاشیه روستا می بینم که گاه گاهی شخصی از آن بیرون می آید و باز به داخل برمی گردد.

با یکی از اهالی روستا به نام مش رحیم هم صحبت می شوم. در ابتدا از صحبت کردن طفره می رود.علتش را می پرسم نمی گوید.

ولی با سماجت من راضی می شود و می گوید: دار و ندار ما و اهالی روستا در اینجاست که یکی پس از دیگری در معرض نابودی هستند.از طرفی کودکنمان مریض می شوند و از طرف دیگر دام هایمان که اصلی ترین سرمایه تمامی روستائیان است در فضایی رو باز قرار گرفته اند که هر لحظه احتمال تلف شدنشان وجود دارد.و تعدادی را نیز بعد زلزله از سر ناچاری فروخته ایم.

پیرزنی را می بینم که آتشی روشن کرده و چایی درست می کند و با لهجه زیبای آذری مارا به خوردن چایی دعوت می کندو ما نیز برای فرار از سوز سرد قره داغ قبول می کنیم و کنار آتش می نشینیم.

پسر پیرزن به ما می پیوندد. جوانی تحصیلکرده است. اولین حرفی که به من می گوید این است: "قول میدهی هرچه گفتم بنویسی و سانسور نکنی؟" می گویم بله خیالت راحت.

می گوید:از لحظه وقوع زلزله همه همدل و همگام در حال کمک به ما بودند و مقام های ارشد کشور نیز به منطقه آمده و قولهایی در خصوص تهیه سرپناه به ما دادند ولی می بینید که سرمای اینجا بی رحم است و با شروع بارش برف راههای بعضی روستاها نیز مسدود خواهند شد.

پسر جوان ادامه می دهد: دولت از همان ساعات اولیه وقوع زلزله تمام توان خود را علی رغم برخی ضعف ها و نقص ها به کار گرفت تا گرهی از مشکلات مردم زلزله زده باز کند. در اولین روزهای وقوع زلزله ، مهم ترین نیاز مردم ، نیاز به غذا و آب و کمک های بهداشتی بود که این نیاز توسط مردم و دولت به خوبی پاسخ داده شد ولی در حال حاضر ، مهم ترین نیاز ما ، نیاز به مسکن است .

او ادامه می دهد: در این زمینه هم دولت فعالیت های خوبی داشته است و کار آوار برداری رو به اتمام است ولی سرعت بازسازی خانه ها در بعضی روستاها کند است. در برخی از روستاها خانه های بازسازی شده در حال تحویل هستند که از این بابت از دولت و مردم تشکر می کنیم ولی در روستای ما عملیات احداث خانه ها خیلی کند است.

این جوان ادامه می دهد: مسئولان خبرهای خوشی از مراحل بازسازی می دهند ولی با توجه به نزدیکی به فصل سرما کافی نیست و تلاش بیشتر دولتمردان و همت والای مردم را می طلبد.

او می گوید با تمام وجود به این نظام و دولت مردمی آن اعتقاد داریم اما باید این حسن نیت ما مایه تلاش مضاعف آنان باشد تا برخی فرصت طلب ها از شرایط موجود سوء استفاده نکنند. ما حاضریم زمستان را در چادر بدون هیچ نق زدنی بگذرانیم اما آن طرفی ها از این آب گل آلود می خواهند ماهی بگیرند.

به شهرورزقان که بر می گردیم یکی از اهالی وقتی می شنود خبرنگاریم پای درد دلش وا می شود و می گوید: تا کنون بیش از ۲۵۰ خانوار از شهرستان ورزقان و روستاهای تابعه به شهرهایی نظیر تبریز،سهندو اهر مهاجرت کرده اند چرا که تحمل این همه مشکلات را ندارند.

او می افزاید: باید شهرداری برنامه صدور گواهی ساخت ساختمان را تسریع بخشدو از سویی یک دفتر بنیاد مسکن برای تشکیل پرونده کم است و نیاز به دفاتر بیشتری در این شهر است.

به چند روستای دیگر مثل زغن آباد ,شیخملو و باجه باج نیز سر می زنیم دیوارهای خانه ها بالا رفته اند و برخی نیز در مرحله اسکلت بندی هستند اما در کل باید گفت میزان خانه های ساخته نشده خیلی بیشتر از خانه های ساخته شده است و در مواردی هم تنها در مرحله پی کنی متوقف شده اند.

اهالی می گویند: بنیاد بقیه اقدامات را منوط به تشکیل پرونده کرده است و در این شرایط هیچکس توان تشکیل پرونده را ندارد فکر و ذکر همه سر و سامان دادن به وضع اسکان زن و بچه هاست نه تشکیل پرونده.

کم کم غروب دل انگیز نمایان می شود و ما باید برگردیم،در راه برگشت با خود می اندیشم آیا وعده ها عملی خواهد شد؟آیا مردم مناطق زلزله زده شب چله را در خانه هایشان خواهند بود؟آیا سرمای زمستان امسال در این منطقه مادری را بی فرزند و یا کودکی را بی سرپرست خواهد کرد؟یا نه.

 

گزارش: سید مرتضی مرتضوی

 

    نظرات