صبحهای کلنگی تهران....
روزی نیست که با صدای کلنگ و تیشه بسازبفروشها از خواب بیدار نشوید. فرقی نمیکند ساکن کجای تهران باشید. فرقی نمیکند طبقه اول باشید یا طبقه بیستم، فرقی نمیکند شیشههای پنجره خانهتان دوجداره باشد یا نه، به هر حال این صدا را میشنوید.
به گزارش بنانیوز (BanaNews.ir) این روزها که میخواهید از شر باد مصنوعی کولر خلاص شوید، پنجره را باز میکنید تا ترنم نسیم صبحگاهی، لذت خواب دم صبح را برایتان شیرینتر کند؛ اما مگر میگذارند. از زور سر و صدا، با اوقاتتلخی بیدار میشوید و میبینید که بله، یک ساختمان دیگر را در همسایگی شما دارند خراب میکنند.
تازه از شر ساختمان بغلی خلاص میشوید که بعد از آن ساختمان روبهرویی را میکوبند. ساختمان روبهرویی که سروشکلی گرفت، نوبت ساختمان پشتی میرسد و این قصه ادامه خواهد داشت؛ اما تا کی؟ حتی نمیتوانید اعتراض کنید.
جدا از این که در و همسایگی است و باید مراعات کرد، به چه کسی میخواهید اعتراض کنید؟ به کارگر بنده خدا که به صورت روزمزد دارد پولش را میگیرد؟ به صاحب ملک که با هزار مکافات رفته با قسط و قرض و وام میخواهد خانهاش را از نو بسازد؟ یا با هزار جور دنگ و فنگ مجوز گرفته؟ به شهرداری که سودای طرح تفصیلی دراز مدت تهران را در سر میپروراند؟ وقتی همان سر صبح که خواب شیرین زهرمارتان شده به همه اینها فکر میکنید، اصلا انگار روزتان خراب شده است.این موضوعی است که برای اکثر شهروندان پایتخت مشکلآفرین شده است و به هر حال خواهینخواهی باید پذیرفت که خانهها یکییکی خراب میشود. شاید خود ما هم روزی بخواهیم خانهمان را خراب و برای همسایگان ایجاد زحمت کنیم.
اما آیا فکری پشت ماجرا وجود دارد تا برای آرامش روانی شهروندان در این مواقع فکری شود؟ درست است که از نظر قانون برای سلامت جسمی و فیزیکی خانههای همجوار هنگام تخریب سازوکاری اندیشیده شده، اما آیا برای سلامت روح و روان شهروندان اندیشهای شده است؟ درست است که قانون به بساز بفروشها اجازه میدهد از صبح تا شب بکوبند و برج بالا ببرند، اما میدانیم فرهنگ ما فرهنگی است که در آن به همسایگی بهای زیادی داده شده است؛ فرهنگی که در آن به معرفت داشتن توجه میشود؛ فرهنگی که در آن نهی از مردمآزاری جایگاه و ارزش ویژه دارد؛ پس میطلبد که به رضایت همسایگان هم در این مواقع فکر کنیم.
جام جم
نظرات