«پیرنیا» خالصانه در اختیار معماری ایرانی

«پیرنیا» خالصانه در اختیار معماری ایرانی

http://www.bananews.irنکوداشت زنده یاد «محمدکریم پیرنیا» در آستانه‌ی تولد ۹۰ سالگی این هنرمند فقید به همت انجمن مفاخر معماری ایران و کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) برگزار شد.

به گزارش بنانیوز (BanaNews.ir) در این مراسم که شامگاه ۲۷ شهریور ماه با حضور جمعی از هنرمندان، معماران و دانشجویان این رشته برپا شده بود، بعد از پخش نماهنگی از زندگی «محمد کریم پیرنیا»، غلامحسین معماریان از چگونگی شکل گیری و انتشار کتاب‌ این زنده یاد سخن گفت.

معماریان که سال ۱۳۶۱ برای نخستین بار در بازگشت از ایتالیا با محمد کریم پیرنیا دیدار کرده و بعد از آن در سال ۶۵ به عنوان دستیار این استاد وارد دانشکده هنرهای زیبا شده بود، گفت: آن زمان به عنوان یک دانشجوی معماری در ایتالیا با مشکل منابع و مراجع مواجه نبودم، در حالی که این ضعف به شدت در ایران دیده می‌شد و متاسفانه کتاب‌های زیادی در حوزه معماری اسلامی و ایرانی وجود نداشت.

او با اشاره به جایگاه ویژه‌ی «پیرنیا» در این عرصه عنوان کرد: ایشان تاکید داشتند که این کتاب‌ها حتی به صورت دستی چاپ و در اختیار علاقمندان قرار گیرد. در حالیکه دوستان اعتقاد داشتند کتاب‌های ایشان باید با حاشیه‌هایی پیرامون آن چاپ شود،اما به زعم بنده وضعیت جسمی ایشان به گونه‌ای نبود که در این عرصه درنگ کنیم.

او پیرنیا را همچون گنجی دانست که باید در آن زمان از دستاوردهایش استفاده می‌شد و گفت:‌ فکر نمی‌کنم در آن سالها کمتر کسی جرات آن را پیدا کند که تنها دانشکده معماری را ترک کند. البته این اتفاق باعث شد ایشان نزد معماران قدیمی آموزش و تخصص ببینند و چنین کتاب‌های را به عنوان دستاوردهای خود در اختیار جامعه معماری قرار دهند.

این مهندس معمار متذکر شد: متاسفانه چشم ما امروز به دنبال منابع خارجی است و منتظریم کسی و یا کتابی از خارج در اختیار ما قرار بگیرد و حتی اگر استاد ایرانی کتاب بنویسد خیلی به کار او توجه نمی‌کنیم، در حالی که استاد پیرنیا علیرغم مشکلات خود سراغ اساتید قدیمی رفت و به گردآوری اطلاعات آنها پرداخت.

او ادامه داد: سال ۶۵ اولین کتاب ایشان با عنوان «شیوه‌های معماری ایرانی» را آغاز کردم .در این کتاب، کل تاریخ معماری ایران به روش ایشان تدوین شده است و خوشبختانه کتاب در زمان حیاتشان منتشر شد. هرچند که برای پیدا کردن ناشر با مشکلات متعددی روبه‌رو شدیم و حتی دانشکده‌ هنرهای زیبا و یا دانشگاه یزد حاضر به چاپ کتاب نشدند.

به گفته‌ی معماریان، کتاب دوم او نیز در زمان حیات پیرنیا با عنوان «آشنایی با معماری اسلامی» منتشر شد. تمام کتاب حاصل چهار جلسه پرسش و پاسخ با ایشان بود. کتاب سوم نیز همان شیوه شناسی استاد پیرنیاست که با تغییراتی با عنوان «سبک شناسی معماری ایرانی» منتشر شد و چند صد دانشجو برای جمع آوری نقشه‌های این کتاب کمک کردند.

او سپس به کتاب «تحقیق در معماری گذشته ایران» اشاره کرد و افزود: سال ۷۲ که مجبور به ترک دانشکده‌ هنرهای زیبا شدم هفته‌ای یک بار به منزل ایشان در گیشا می‌رفتم و با طرح سوال‌های متعددی همچون آموزش معماری، روش تحقیق در معماری و ... با ایشان به گفت و گو می‌نشستم که ماحصل آن این کتاب شد.

دستیار زنده یاد پیرنیا در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: آخرین کتاب ایشان با عنوان «معماری ایرانی» سال ۸۷ به چاپ رسید. این کتاب ماحصل نوارهای پیاده شده فیلم مستند «معماری ایرانی» به زبان استاد پیرنیا بود که توسط یک کارگردان به نام «حمید سهیلی» در اختیار ما قرار گرفت و از آن استقبال کردیم. این کتاب به نوعی مکمل همان معماری اسلامی است که در آن بحث‌های تکمیلی همچون آتشکده، آب انبار، کلیسا، کنیسه و ... آمده است.

مدرس دانشکده علم و صنعت تصریح کرد: امروز افتخار می‌کنم که تجربیات چنین استادی در عرصه معماری را به واسطه انتشار چنین کتاب‌هایی برای نسل امروز ارائه می‌کنم و جای خوشحالی دارد که این کتاب‌ها سالی دوبار تجدید چاپ می‌شوند و مورد استقبال قرار گرفته‌اند. همه اینها اتفاق نمی‌افتاد مگر اینکه عشق و گذشت استاد وجود نداشت. ایشان خالصانه خود را در اختیار معماری ایرانی گذاشتند و این همان چیزی است که امروز در این عرصه با کمبود آن مواجه هستیم.

به گزارش بنانیوز به نقل از ایسنا، پرویز طلایی دیگر مدرس معماری نیز با تاکید بر آوازه صداقت، عشق و ایمان استاد پیرنیا، بیان کرد: سال ۴۷ در حالیکه دانشجوی ایشان نبودم نزدشان رفتم و در برخوردی که داشتم متوجه هوش و ذکاوت فوق‌العاده‌شان شدم. البته گاه حرف‌هایی می‌زدند که به نظر می‌رسید درست نیست اما وقتی تحقیق می‌کردیم می‌دیدیم اطلاعات ما هم درست نیست.

او خاطر نشان کرد: زنده یاد پیرنیا همواره در کار خود تسلط داشت و تمام عشقش در این بناها و تاریخ خلاصه شده بود. آنقدر شیفته کارش بود که نمی‌توانست از آن دل بکند و وقتی از زیبایی یک طاق شرح می‌داد تمام دستاوردهایش را منتقل می‌کرد.

او پیرنیا را فرد آگاهی دانست و افزود:ایشان همواره به دنبال آن بود که چیز جدیدی پیدا کند و با علاقه ویژه‌ای دریافت‌هایش را منتقل می‌کرد. او با وجود آنکه خود را فارغ‌التحصیل این رشته نمی‌دانست اما کار را رها نکرد و راه را باز نمود تا دانش خود را کامل کند. او یک تنه در این عرصه می‌دمید و این همان چیزی است که امروز در عرصه معماری لازم داریم.

طلایی متذکر شد: مادامی که تمام معماران دست به دست هم ندهند نمی‌توان بار درک معماری ایرانی را منتقل کرد، در حالیکه فردی همچون پیرنیا یک جستجوگر ویژه بود و قصد داشت از همه چیز سر در بیاورد و این اساس را در معماری ایرانی و اسلامی با چنگ و دندان پیدا کند. او به راحتی ناملایمات را کنار می‌گذاشت و آنچه امروز برایمان به یادگار گذاشته بسیار ارزشمند است و بی شک نمونه‌ای مثل او وجود ندارد.

این مدرس معماری در پایان سخنان خود عنوان کرد: در شرایط بسیار سختی که کسی برای فعالیت کارشناسان احترام قائل نمی‌شد او مسیر درست را طی کرد و باعث افتخار است که کشور ما آدمی همچون او را در دامان خود پرورش داده است.

صادقیان از اساتید معماری دانشگاه یزد نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: ارزش ایشان برای ما یزدی‌ها بسیار زیاد است، زیرا یزد به عنوان اولین شهر خشت خام و دومین شهر نمونه هنر ،استادی را در دامان خود پرورش داد که علاقه بسیاری به هنر معماری داشت و علاوه بر آن شعر، خط و موسیقی را تعقیب می‌کرد. چه بسا که ایشان زمانی که به نقش جهان وارد شدند گفتند زمزمه‌های شور را شنیدم.

صادقیان با اظهار خوشحالی از آن که امروز بحث شیوه‌ها و سبک‌های معماری ایرانی و اسلامی در برنامه پنجم دولت هم گنجانده شده، عنوان کرد: بالاخره همه متوجه این نکته و اهمیت آن شدند، اما باید ببینیم که معماری ما امروز به کجا می‌رود و سر از کجا درآورده است؟ گویا تازه مسؤولان به فکر آن افتاده‌اند تا کاری برای نمای بیرونی شهر انجام دهند!

او خاطر نشان کرد: ‌این وضعیت لطمه شدیدی به معماری ایران می‌زند و باید دست یاری برد تا معماری از این فراغتی که دچار آن شده بیرون بیاید.

این مدرس معماری با اشاره به تاثیر جایگاه زنده یاد پیرنیا در میان دانشجویان نسل جدید گفت: جای تاسف دارد که دانشجوی امروز حتی اسم ایشان را نشنیده است در حالی که امروز در هر گوشه‌ای از این کشور یک دانشکده معماری باز شده، اما نمی‌دانیم آینده این کار چیست؟ به زعم بنده در این عرصه باید سخت‌گیری زیادی برای گزینش صورت بگیرد تا دستاورد آن چیز قابل توجهی باشد.

حسین سلطان‌زاده دیگر مدرس معماری نیز در ادامه نشست توضیح داد: سال ۵۴ وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم و درس آشنایی با معماری ایران را که اختیاری بود با ایشان گذراندم و در سال ۵۶ به همت تعدادی از هم دوره‌ای های خود ماحصل آن کلاس را تهیه و چاپ کردیم.

او گفت: امروز که حدود ۳۵ سال از آشنایی من با ایشان می‌گذرد هنوز استادی را ندیده‌ام که به این اندازه دوست داشته باشم. بعد از دانشکده نیز بارها خدمت ایشان می‌رفتم و سوالات من را به راحتی پاسخ می‌داد. ایشان آدم بزرگوار، شریف و چهره درخشانی در تاریخ ایران زمین بود و با وجود ستم‌های بسیاری که بر او روا شد دست از کار نکشید.

سلطان زاده اضافه کرد: خیلی‌ها فکر می‌کردند با کنار رفتن زنده یاد پیرنیا می‌توانند جای او را بگیرند اما باید بدانیم که محبوبیت با زور و نشستن بر صندلی کسی حاصل نمی‌شود، بلکه این جایگاه حاصل تلاش و عشق به میهن است و به شخصه معتقدم هنوز دومی در تاریخ ایران ندارد.

این مدرس معماری در بخش دیگری از سخنان خود با ارزیابی موقعیت زنده یاد پیرنیا نسبت به جامعه معماری ایران توضیح داد: نقش ایشان در جامعه معماری کماکان شبیه به نقش دکتر شریعتی در میان نسل جوان است. شیفتگی ایشان نسبت به معماری به قدری بود که دست از جستجو نکشید اما متاسفانه در آن سالها و امروز شیفتگی نسبت به معماری مدرن به قدری است که توجه به آثار معماری سنتی وجود نداشت و حضور ایشان در این فضا بسیار موثر بود.

سلطان زاده عنوان کرد: وظیفه خود می‌دانم به عنوان یک شاگرد و پیرو ایشان بگویم که جامعه عقب افتاده معماری ایران هنوز وارد قرن ۲۱ نشده و حتی نمی‌دانم که قرن ۲۰ را پشت سر گذاشته است یا نه؟ زیرا در این عرصه ما شاهد نقد کارشناسی و آکادمیک نیستیم.

او تصریح کرد: امروز حتی در عرصه‌ ورزش و مثلا فوتبال نقدهای سازنده‌ای وجود دارد اما گویا جامعه معماری در این میان مرده است و همه خاموش شده و نسبت به هم سکوت کرده‌آند و به لحاظ آکادمیک عقب افتاده هستند.

او گفت: به صورت شفاهی هیچ کس دیگری را قبول ندارد اما نقد آکادمیک و صحیح نیز در این جامعه شکل نگرفته و این فاجعه‌ای است که باید به آن توجه کرد. این فضای سنگین و مرده‌ای است که نقد در آن به معنای بی‌احترامی تلقی می‌شود و بنده به عنوان یک نفر در این عرصه به خودمان و نسل خودمان انتقاد دارم. زیرا همچنان تاریخ معماری ایرانی و اسلامی را بدون تغییر و تحقیق جدید تدریس می‌کنیم.

او با تاکید بر ضرورت نقد نظرات زنده یاد پیرنیا در عرصه معماری عنوان کرد: باید امروز نظرات ایشان را نقد کنیم زیرا این وضعیت برای نسل ما فاجعه آور است. قطعا زنده یاد پیرنیا در زمان حیات خود قدم بزرگی برداشت و مواردی همچون سبک شناسی معماری ایرانی را مطرح کرد اما امروز این نظرات اشکالاتی هم دارد که باید آن را با تحقیق مورد ارزیابی قرار داد.

به گفته‌ی سلطان‌زاده، زنده یاد پیرنیا به شدت وطن دوست بود و سبک‌های معماری را تا حدودی بر اساس سبک‌های ادبی و یا مینیاتور تدوین کرد که در زمان حیاتشان بسیار عالی بود، اما مگر می‌توان سبک را بر اساس نام شهر نامگذاری و تقسیم کرد؟

سلطان‌زاده بیان کرد: معماری ایرانی یک وضعیت متفاوت بر اساس اقلیم‌ها دارد، در حالی که در شرایط امروز اجازه نمی‌دهیم این خلاقیت به وجود بیاید و شاید همین روحیه ویژه ماست که نمی‌گذارد فردوسی و یا پیرنیای دوم زاده شود. معماری ما اساسا عقب است و همچون سال‌های ۷۴ و ۷۵ که پیرو غرب بود باز هم این نگاه را دنبال می‌کند. دانشکده‌های امروز هم بیشتر شبیه آموزشکده و آموزشگاه هستند چون ظرفیت پرورش خلاقیت اندیشه را ندارند.

او در پایان سخنان خود عنوان کرد: زنده‌یاد پیرنیا ۹۰ نکته از میان ۱۰۰ نکته را گفته اما هنوز باقی مانده‌های بسیاری داریم که باید برای رسیدن به آن کار کنیم و متاسفانه به فکر تحقیق بیشتر نیستیم. البته کارهای زیادی شده است اما کشوری همچون ایران شایسته این وضعیت در معماری نیست و جایگاه معماری ما بسیار نازل تر از چیزی است که باید باشد.

در بخش پایانی این مراسم فیلم مستند «در محضر استاد» از مجموعه معماری ایرانی ساخته حمید سهیلی پخش شد.

 

 

    نظرات