تخریب تندیس ها؛ ویرانگری یا سونامی ضد هنر

تخریب تندیس ها؛ ویرانگری یا سونامی ضد هنر

http://www.bananews.ir/تخریب مجسمه ها چه به دلیل ویرانگری (وندالیسم) و چه به سبب اهداف و انگیزه های گروهی، به گسستگی هنری و فرهنگی و دلسردی هنرمند می انجامد و چهره نامناسبی از کشور در عرصه بین المللی به نمایش می گذارد.

به گزارش بنانیوز (BanaNews.ir)، خداوند بلندمرتبه سرشت انسان را به گونه ای آفریده که دوستدار زیبایی است و با الهام از زیبایی های نظام آفرینش نیروها و استعدادهای درونی خود را شکوفا ساخته و گرایش به زیبادوستی را در آفرینش آثار هنرمندانه به نمایش می گذارد.

 

این ویژگی منحصر به فرد انسانی از آغاز آفرینش و در طول تاریخ زندگی بشر روی زمین با وی همراه بوده و با گذشت زمان ژرف تر و پخته تر شده است.

هنر در صورتی که در راه درست هدایت شده و پرورش یابد به رشد و بالندگی فرهنگ و تمدن یک جامعه می انجامد.

هنر حاصل جنبه ای متعالی از وجود انسان است که در شکل های گوناگونی چون نقاشی، مجسمه سازی، خوشنویسی، موسیقی و... متجلی می شود.

هنر مجسمه سازی یا تندیس گری قطره ای از اقیانوس هنرهای انسانی است که در سراسر جهان از قدمتی دیرینه برخوردار بوده و با دستان هنرمندان خوش ذوق و نوآوری های هنرمندانه آنان همچنان زنده و پویا مانده است.

** چرایی تخریب آثار هنری

موضوعی که گاه هنرمندان و هنردوستان و به طور کلی ساحت هنر را آزرده می سازد برخوردهای تند و اشتباه کسانی است که با برداشت های نادرست و تعبیرهای ناروای خود از هنر، هنرمند و آثار هنری، تیشه به ریشه هنر می زنند. گاه نیز افرادی برای تخلیه هیجان های خود و از سر ناآگاهی به آسیب رسانی به آثار هنری اقدام می کنند.

چند سالی است جریان ویرانگری و ربایش مجسمه ها و تندیس ها در شهرهای ایران به ویژه تهران آغاز شده و بررسی ها برای شناسایی دست اندرکاران اینگونه اقدام ها به جایی نرسیده و تکرار این رخداد، امری عادی شده است.

بسیاری از مسوولان، هنرمندان و مردم ربودن تندیس ها را نه به عنوان یک پدیده نادر بلکه نمونه ای از «وندالیسم» (ویرانگری) به شمار می آورند.

«علی رضا محسنی تبریزی» در مقاله «مبانی نظری و تجربی وندالیسم» که در شماره ۱۶ نشریه «مطالعات جامعه شناختی» منتشر شد، وندالیسم را «مرضی نوظهور و مدرن در جامعه جدید» و «واکنشی خصمانه و کینه توزانه به برخی از صور فشارها، تحمیل ها، ناملایمات، حرمان ها، اجحاف ها و شکست ها» می داند.

به نوشته او، وندالیسم در متون جامعه شناسی انحرافات، «داشتن نوعی روحیه بیمارگونه که مبین تمایل به تخریب آگاهانه، ارادی و خودخواسته اموال، تاسیسات و متعلقات عمومی است» تعریف می شود.

پرسش اینجاست که این جریان ویرانگری چرا یک راست سراغ مجسمه ها می رود و چرا درباره این موضوع توضیح قانع کننده و قانونی چندانی داده نمی شود.

چندی پیش سازمان زیباسازی شهرداری تهران در ضلع جنوبی میدان هفت تیر، میدان ونک و ورودی فرهنگسرای ارسباران سه مجسمه با موضوع فرهنگ کُردی را نصب کرد.

این آثار هنری شامل مجسمه «مردی با چتر» اثر چنگیز اقبالی، تندیس مردی با لباس کُردی اثر عفت جلیل نژاد و تندیس «قاله مه ره» (قادر عبدالله زاده) شمشال نواز بنام کُرد، بود.

اردیبهشت ماه سال جاری به تندیس سوم آسیب جدی وارد آمد و روشن نشد چه فرد یا افرادی با چه هدف و انگیزه ای به این کار اقدام کردند.

در همین پیوند، «علیرضا فاضلی» سرپرست امور حجمی سازمان زیباسازی شهرداری تهران، امروز /دوشنبه/ به ایرنا گفت: از میان سه مجسمه، فقط تندیس قاله مه ره آسیب دیده است.

او با تاکید بر اینکه این تندیس به طور کامل ویران نشده است، افزود: فقط شمشال این نوازنده که به شکل میله ای در دستان این مجسمه بوده، آسیب دیده است.

شمشال نوعی ساز بادی و نی فلزی است و از سازهای قدیمی در منطقه کردستان به شمار می رود.

وی این پدیده را ناشی از وندالیسم دانست و بیان کرد: بسیاری از آثار هنری که برای زیباسازی شهر در مکان های گوناگون تهران قرار گرفته بر اثر پدیده وندالیسم آسیب دیده اند. در مورد این مجسمه نیز به آفریننده اثر اطلاع داده ایم تا در نخستین فرصت به بازسازی آن اقدام کند.

البته وندالیسم فقط در ایران دیده نمی شود بلکه در شماری از دیگر کشورهای جهان هر روزه اخباری از وندالیسم به گوش می رسد. شاید بهترین نمونه آن ویرانی مجسمه بودا در افغانستان در سال ۱۳۸۰ به دست نیروهای طالبان باشد و دلیل آنان نیز شباهت مجسمه به اعضای قوم هزاره و کفر پنداشتن مجسمه سازی در باور آنان بود.

در همین پیوند، «سعید معیدفر» جامعه شناس، نیز روز یکشنبه به ایرنا گفت: ویران کردن و دزدیدن مجسمه ها را نمی توان فقط به وندالیسم مرتبط دانست و به عبارتی بهتر، پیوند دادن این جریان با وندالیسم مشکل است؛ چرا که وندال ها کسانی هستند که کارهای کوچک تر از این انجام می دهند از جمله خط کشی روی دیوارها و آسیب رساندن به اموال عمومی مانند اتوبوس ها، باجه های تلفن، وسایل بوستان ها و... که ترکیب زیبایی شناسی شهر را به هم می زنند.

**کاهش وندالیسم؛ نیازمند فرهنگ سازی

وندالیسم به ۲ صورت فردی و دسته جمعی است که در حالت نخست، فرد پنهانی به اموال عمومی آسیب می زند و در حالت دسته جمعی ممکن است گروهی برای آسیب رسانی فضا را قرق کنند.

معیدفر ویرانگری را ناشی از تعارض نفع فردی و جمعی دانست و بیان کرد: زمانی که میان منافع فردی و منافع جمعی تزاحم پیش می آید و روابط فرد با جامعه ضعیف است، افراد میان سود خود و جامعه هماهنگی و همراهی نمی بینند و در نهایت تصور آنان بر این است که می توانند آنچه را جزو اموال شخصی نیست ویران کنند و به این صورت وندالیسم اتفاق می افتد.

بنابراین در کشورها و جوامعی که میان منافع فردی و جمعی افراد پیوستگی و هماهنگی بیشتر و فاصله کمتری وجود دارد وندالیسم کمتر صورت می گیرد.

منافع برخی گروه ها با مصالح جامعه همخوانی دارد اما شماری دیگر از گروه ها ممکن است نتوانند از فرصت های جامعه بهره مند شوند و موقعیت و جایگاهی شایسته به دست آورند، از این رو دچار احساس ناکامی می شوند یا به دلایلی دیگر از جمله عصبانیت، تخلیه هیجان و... به آسیب رسانی به اموال عمومی دست می زنند.

به باور این جامعه شناس، انسان درون خود هم نیروهای اجتماعی دارد و هم ضد اجتماعی، بنابراین گاهی فرد به سوی منافع و تعلقات فردی و گاه به سوی جامعه و مصالح اجتماعی گرایش دارد. نیروهای اجتماعی خود را به شکل همبستگی و تعلق اجتماعی نشان داده و نیروهای ضد اجتماعی نیز به صورت هایی از جمله وندالیسم در جامعه بروز پیدا می کند.

«هادی ضیاءالدینی» هنرمند مجسمه ساز، نیز علت آسیب رساندن به مجسمه ها و تندیس ها را نبود فرهنگ سازی احترام به هنر و آثار هنری در جامعه بیان کرد و گفت: در همسنجی با شهرهای اروپایی، مجسمه سازی در ایران سابقه زیادی ندارد. در نتیجه در این زمینه نیز فرهنگ پایین است و تا زمانی که روند خود را طی نکند و فرهنگ سازی صورت نگیرد این آسیب رسانی ها ادامه دارند.

ضیاءالدینی آسیب رساندن به آثار هنری را نادیده گرفتن ذوق، احساسات و زحمت های یک هنرمند در آفرینش یک اثر هنری برشمرد و افزود: آسیب رساندن به تندیس ها و مجسمه ها از نظر اخلاق هنری نه فقط کار درستی نیست بلکه به نوعی زیبایی های شهری را از بین برده و هزینه های بسیاری را بر جامعه تحمیل می کند.

از این رو، نمی توان به اسم وندالیسم یا هر دلیل دیگر ساحت هنر و فرهنگ را خدشه دار کرد و دلزدگی و ناامیدی هنرمند و گسستگی هنر از جامعه را موجب شد.

**آثار هنری و بایسته های نظارت و نگهداری

موج تازه آسیب رسانی به مجسمه ها در حالی صورت می گیرد که مردم هنوز ماجرای ربایش مجسمه ها طی سال های گذشته را از یاد نبرده اند.

جدا از تلخی از دست رفتن این آثار هنری، این پرسش در ذهن مردم هنردوست شکل گرفته که چه کسانی با چه اهدافی دست به چنین اقدامی زده اند. اکنون چند سال از آن ماجراها می گذرد اما به نظر می رسد این رشته سر دراز دارد.

ضیاءالدینی با ابراز اندوه از ویرانی آثار هنری در کشور گفت: پرسشی که پیش می آید این است که این آثار با چه هدفی دزدیده و ویران می شوند و چرا در جامعه ای با فرهنگ و تمدن کهن و ماندگار باید شاهد اینگونه رفتارها باشیم و کاش دستگاه ها و سازمان هایی که مسوول حفظ امنیت و نظم هستند گوشه چشمی نیز به تامین امنیت آثار هنری داشته باشند.

معیدفر هم درباره دلایل ربایش مجسمه ها گفت: در جامعه افرادی هستند که با نفس هنر مجسمه سازی به عنوان یک پدیده نمادین فرهنگی مخالف هستند. آنان نه فقط با صورت این آثار بلکه با محتوای آنها نیز مشکل دارند. به نظر این افراد، مجسمه ها از آغاز نباید ساخته شوند. از دید برخی دیگر هم صاحبان تندیس ها اهمیت چندانی ندارند.

نکته دارای اهمیت در ماجرای ربایش مجسمه ها این است که نمی توان انگیزه های سودجویانه برخی افراد یا گروه ها را در این جریان نادیده گرفت.

بسیاری از آثار هنری افزون بر دارا بودن ارزش معنوی و هنری اثر از نظر مادی نیز ارزشمند بوده و این ارزش مادی یا از جنس و قدمت این آثار هنری یا از اهمیت سازنده یا محتوای آن ناشی می شود.

در مورد مجسمه ها و تندیس ها نیز قدمت تاریخی و ارزش مواد به کار رفته در این آثار حجمی و گاه نیز ارزش آفریننده مجسمه ها و تندیس ها، انگیزه افراد و گروه های سودجو را برای ربایش و خروج غیرقانونی و بهره برداری های سودجویانه از این آثار بیشتر می کند.

این جامعه شناس با اشاره به ربایش مجسمه ها و تندیس ها تاکید کرد «دزدیدن مجسمه کار ساده ای نیست چرا که مجسمه هم از نظر حجمی جاگیر و هم از نظر وزنی بسیار سنگین است و جابجایی آن به وسایل و امکانات ویژه نیاز دارد. همچنین مجسمه پس از جابجایی ارزش مادی چندانی ندارد».

زیباسازی شهرها هزینه های زیادی از نظر اقتصادی دربردارد و حفظ زیبایی های شهری نیز به رعایت هنجارها و ارزش هایی برمی گردد که زندگی در محیط ها و فضاهای انسانی برای افراد ایجاد می کند و اگر ماجرای این ویرانگری ها را به وندالیسم نسبت دهیم باید متولیان فرهنگ و مجریان قانون، ارزش ها و بایسته های جامعه را در افراد نهادینه کرده و زمینه های پیوستگی فرد با نظام اجتماعی را در جامعه فراهم کنند.

سرپرست امور حجمی سازمان زیباسازی شهرداری تهران درباره بایسته های نگهداری از آثار هنری در سطح شهر گفت: برای نگهداری این آثار نخست باید در سطح جامعه فرهنگ سازی صورت گیرد. از سوی دیگر به نظارت بیشتر در شهر نیاز است. به این منظور باید از شیوه هایی چون نصب دوربین در محل، بکارگیری نگهبان، نصب آثار در فضاهای محصور و... استفاده کنیم.

فاضلی این راه ها با به دلیل هزینه بر بودن، امکان پذیر ندانست و بهترین راه را نهادینه کردن فرهنگ حفظ آثار هنری میان مردم معرفی کرد.

رسیدن به جایگاه مطلوب هنر و حفظ و ماندگاری آثار هنری و فرهنگی، اقدام هایی مانند توجه متولیان بخش فرهنگ و آموزش، شناساندن ارزش و جایگاه هنر به مردم و نهادینه سازی احترام به آثار هنری را می طلبد.

** فرجام سخن

جریان ویرانگری مجسمه ها چند سال است در کشور رخ می دهد و برخی مسوولان و متولیان هنر آن را به وندالیسم نسبت می دهند بی آنکه درباره دلایل، چگونگی نابودی و پیگیری های خود توضیح قانع کننده ای بدهند.

با این همه، ریشه آسیب رسانی و ربایش تندیس ها یا ناشی از وندالیسم است یا اهداف و انگیزه های گروه ها و جریان هایی که با هنر مجسمه سازی و تندیس گری مخالفند یا انگیزه های سودجویانه ای که چهره در نقاب غفلت و بی تعهدی نسبت به آثار هنری کشیده است.

اگر این جریان در وندالیسم ریشه دارد چرا برای آن چاره اندیشی نمی شود، هیچ نظارت پیوسته ای برای جلوگیری از آن صورت نمی گیرد و اهداف و انگیزه های این جریان شناسایی نمی شود؟ اگر هم انگیزه های سودجویانه افراد و گروه های سودجو در میان است یا گروه هایی خاص پشت پرده این اقدام ها قرار دارند چرا شناسایی و به جامعه معرفی نمی شوند؟

این اعمال به هر دلیل و انگیزه ای که صورت می گیرد نه فقط در سطح عمومی و جامعه هنری بلکه در عرصه بین المللی نیز بازتاب های منفی را به دنبال دارد.

شاید اگر آسیب رسانی به آثار هنری در کشورها و میان ملت هایی بدون پیشینه کهن تمدنی و فرهنگی صورت می گرفت ایراد زیادی به آنان وارد نبود اما چنین اعمالی در ایران با داشته های تمدنی و فرهنگ غنی و هنر متعالی ایرانی- اسلامی نه فقط به گسستگی هنری و سرخوردگی هنرمند منجر می شود بلکه به تدریج چهره ای منفی از تغییر اخلاق و برخورد هنری و فرهنگی جامعه ایران به نمایش می گذارد.

 

ایرنا

    نظرات