مالیات مسکن در کشورهای دیگر چقدر است؟
در اکثر کشورهای پیشرفته که از منابع طبیعی نفعی نبرده اند، مالیات بیشترین سهم را در درآمدهای دولت دارد اما همواره این نگرانی وجود دارد که از درآمد یا سرمایه ای مالیات اخذ شود که واقعا مستحق پرداخت مالیات باشد. برای این منظور نکات زیادی در مورد مبناهای مالیاتی در نظر می گیرند.
به گزارش بنانیوز به نقل از روزنامه خراسان، یکی از مواردی که تشخیص استحقاق پرداخت مالیات بسیار دشوار است، بخش مسکن است. بخش مسکن دارای ماهیتی دو گانه است: از یک سو به عنوان یک نیاز ضروری مطرح است و از طرف دیگر ابزاری برای سرمایه گذاری به حساب می آید.
طبیعی است که اخذ مالیات از مورد اول باید با وسواس بسیاری صورت پذیرد و یا اصلا صورت نپذیرد. از طرف دیگر در مورد مسکن هایی که با نیت سرمایه گذاری و سوداگری خریداری و نگه داری شده است، می توان با خیال آسوده مالیات گرفت. چرا که این سوداگران بخش مسکن هستند که در کنار تورم عمومی کشور، باعث لجام گسیختگی قیمت های این بازار می شوند و اگر انگیزه سوداگری از این بازار حذف شود، خانوارهای نیازمند به آسانی می توانند مالک واحد مسکونی شوند. معمولا در کشورهای دنیا چهار نوع مالیات در بخش مسکن وجود دارد: مالیات بر عایدی مسکن، مالیات بر مسکن خالی، مالیات بر خانه های گران بها و مالیات بر ارزش زمین.
مالیات بر عایدی سرمایه مسکن
یکی از موثر ترین ابزارهایی که دولت می تواند با کمک آن مانع سوداگری و دلالی در بازار مسکن شود، مالیات بر عایدی سرمایه است. اصل کلی اخذ این نوع مالیات بر پایه منفعت حاصل از خرید و فروش املاک، معافیت سرپناه و تمایز قائل شدن بین انگیزه های سوداگری و غیره در تعیین نرخ و پایه مالیاتی است. در حال حاضر بسیاری از کشورهای جهان از جمله آلمان، کانادا، فرانسه، آمریکا، شیلی، چین، دانمارک، هنگ کنگ و هند مالیات بر افزایش ارزش زمین و مسکن را اجرا می کنند.
سایر کشورها، برای افزایش هزینه معاملات سوداگرانه نرخ های متفاوتی بر نقل و انتقالات وضع می نمایند و از شکل گیری معاملات سوداگرانه جلوگیری می کنند، زیرا برای تأمین منافع عده ای خاص زیان های گسترده ای بر منافع اجتماعی و اقتصاد ملی وارد می سازند. از آنجا که درجه تسلط تقاضای سوداگرانه مسکن با زمان ارتباط معکوس دارد پایه این مالیات پلکانی معکوس بوده و با افزایش فاصله زمانی بین خرید و فروش بخش کمتری از منفعت کسب شده مشمول مالیات است. برای مثال، اگر ملک خریداری شده در سال اول پس از خرید فروخته شود ۱۰۰ درصد منفعت و در سال دوم ۸۰ درصد منفعت به دست آمده مشمول مالیات خواهد بود . این نسبت در سال سوم تا پنجم به ۵۰ درصد منفعت کسب شده تنزل خواهد یافت و فروش در سال های بعد موجب کاهش پایه مالیاتی خواهد شد. در این شرایط سوداگرانی که به دنبال افزایش سود خود از طریق تحمیل قیمت بالای مسکن بر آحاد مردم هستند، تا حدودی ناکام می شوند. باید عنوان شود که شرط لازم شمول مالیات منفعت سرمایه، فروش زمین و مسکن است، بنابراین نخستین ملک افراد که تقاضای مصرفی آنهاست از مالیات منفعت سرمایه معاف است. به علاوه، در چارچوب مالیات بر منفعت سرمایه اغلب تولید کنندگانی که در بازه زمانی مشخص اقدام به تولید و عرضه واحدهای مسکونی می کنند نیز از پرداخت این مالیات معاف هستند.
مالیات بر خانه های خالی
ابزار مالیاتی دیگری که در کنترل و تخصیص بهینه منابع موجود مسکن در شرایطی که فاصله زیادی میان عرضه و تقاضا وجود دارد، مالیات بر خانه های خالی است. وضع نرخ مناسب مالیات منجر به افزایش هزینه نگهداری خانه های خالی برای مالکان شده و نگهداری خانه های خالی را هزینه بر می کند. باید گفت که مالیات بر واحدهای مسکونی خالی مالیاتی است که به صورت دوره ای از املاکی که مدت زمان مشخصی از سال خالی از سکنه رها شده باشند اخذ می شود. این مالیات تا زمانی گرفته می شود که ملک مورد نظر خالی شناخته شود و در صورت سکونت ملک مورد نظر مشمول پرداخت این مالیات نمی شود.
کشورهایی که به شدت به نظام بازار معتقد هستند نیز اقدام به وضع مالیات بر واحدهای مسکونی خالی کرده اند. آمریکا جزو کشورهایی است که در برخی از مناطق خود، قوانینی را مبنی بر وضع مالیات بر واحدهای مسکونی خالی به تصویب رسانده است. در این میان می توان به شهر پنسیلوانیا و ایالت رودآیلند اشاره داشت. بنابر مصوبات قانونی، این دو منطقه از آمریکا به دلیل وجود خانه هایی که به امید افزایش قیمت و کسب سود در آینده، در شرایطی که به این واحدهای مسکونی نیاز بوده، خالی نگه داشته شده اند، مالیاتی معادل ۱۰ درصد ارزش ملک بر آنها وضع شده است که باید به صورت سالانه پرداخت شود. این مالیات بر خانه هایی اعمال می شود که برای مدت زمان ۱ سال (۱۲ ماه) خالی ثبت شوند. دولت ایالتی باسک اسپانیا نیز اقدام به اخذ مالیاتی به میزان روزانه ۹ یورو از مالکان واحدهای خالی گرفته است. در صورتی که ملک مورد نظر برای سال دوم نیز خالی بماند، مقدار جریمه به میزان ۱۲ یورو در روز افزایش خواهد یافت.
مالیات خرید املاک گران قیمت
یکی دیگر از اهداف اخذ مالیات کسب درآمد برای دولت و ایجاد توازن در نظام اجتماعی کشور است. یعنی دولت با کسب درآمد مالیاتی از اقشار ثروتمند جامعه و پرداخت آن ها موجب ایجاد توازن اجتماعی می شود. به واقع این مالیات نوعی حق تمبر است که در معاملات اسنادی مختلف بر حسب ارزش سند از دریافت کننده سند اخذ می شود. واحدهای مسکونی گران قیمت از منظر مالیات ارزش افزوده نیز می تواند منبع اخذ مالیات باشد . با توجه به اینکه واحدهای مسکونی گران قیمت تنها با هدف سرپناه خریداری نشده اند و ارزش دارایی آن ها نقش غالب در خرید آن است بنابراین می تواند منبع اخذ مالیات باشد . به دلیل اینکه این مالیات از املاک با قیمت بالاتر از قیمت متوسط اخذ می شود تعداد واحدهای مسکونی مشمول مالیات محدود اما درآمدهای مالیاتی حاصله قابل توجه است. کشورهای مختلفی اقدام به اخذ مالیات از املاک گران قیمت کرده اند. انگلستان، ایرلند و استرالیا در این زمینه پیشرو هستند. برای مثال در انگلستان این مالیات به صورت تصاعدی و براساس قیمت ملک اخذ می شود. برای مثال اگر قیمت ملک کمتر از ۱۲۵ هزاریورو باشد، هیچ گونه مالیاتی اخذ نمی شود اما با افزایش قیمت ملک این مالیات افزایش می یابد و تا ۴ درصد قیمت واحد مسکونی برای ملک های بالای ۵۰۰ هزار یورو می رسد.
مالیات بر ارزش زمین
یکی دیگر از مالیات های بخش مسکن در مناطق شهری، مالیات بر ارزش زمین است. اهمیت این نوع مالیات از جایی نشات می گیرد که با افزایش روز افزون تقاضا برای مسکن از سویی و محدود بودن منابع زمین شهری و عدم امکان تولید زمین استفاده بهینه از منابع زمین شهری موجود را اجتناب ناپذیر و مسکن هدایت کند. مالیات بر زمین های خالی به دلیل اینکه مدیریت منابع زمین شهری و تخصیص بهینه آنها برای ایجاد زیرساخت های شهری بر عهده شهرداری ها است، نقش این بخش از بسته مالیاتی پیشنهادی بیشتر بر عهده شهرداری ها و به صورت عوارض شهری قرار می گیرد. تأمین منابع درآمدی شهرداری ها از طریق اجرای این مالیات به جای عوارض فروش تراکم منجر به ایجاد رویکردی عدالت محور در عرصه درآمدهای شهرداری ها می شود، چر اکه هر چه میزان خدمات شهری در منطقه ای بیشتر باشد قیمت زمین در آن منطقه بالاتر بوده و در نتیجه مالیات پرداختی نیز در آن منطقه بالاتر خواهد بود .در حال حاضر هیچ یک از ۴ نوع مالیات مسکن و زمین در کشور ما اخذ نمی شود و شاید یکی از دلایل اصلی تکانه های شدید قیمتی که هر از گاه در بازار زمین و مسکن رخ می دهد ناشی از خلاء این مالیات ها باشد. البته اواخر سال گذشته در اصلاحیه قانون مالیات های مستقیم، مجلس شورای اسلامی مالیات خانه های خالی را مصوب کرد اما ماه گذشته در جریان رسیدگی به مواد باقی مانده اصلاحیه قانون مالیات ها، مالیات عایدی مسکن را حذف کرد تا همچنان سوداگری بخش مسکن از چتر مالیاتی دور باشد و فضای سوداگری در این بخش همچنان مهیا باشد.
منابع: علی اکبر قلی زاده و نعمت ا...امیری «نگاهی به نظام مالیاتی بخش مسکن در جهان و چهارچوبی برای اصلاح ساختار مالیات ها در بخش مسکن ایران»
احمد زمانی و محسن کلانتری «بررسی و اصلاح ساختار مالیات ها در بخش مسکن» وزارت مسکن و شهرسازی.
خراسان
نظرات